هاشمی رفسنجانی از جمله روحانیونی بود که تلاش میکرد بین دین و توسعه و پیشرفتهای کشور آشتی برقرار کند. بهطوریکه از نظر او اداره جامعه و حل مشکلات مردم در همراهی دین و سیاست امکانپذیر است. حجتالاسلاموالمسلمین مجید انصاری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت و گو با روزنامه اطلاعات ضمن تبیین دیدگاه فوق و دیگر موضوعاتی که آقای هاشمی بدان توجه داشت به نقش و اقدامات آیتالله هاشمی رفسنجانی در قبل و بعد از پیروزی انقلاب، تمایز ایشان با سایر روحانیون، خلأ وجود مرحوم هاشمی رفسنجانی در شرایط فعلی و… پرداخت. بخش دوم این گفت و گو را بخوانید:
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام در پاسخ به این درخواست كه با توجه به اينكه آقاي هاشمي در قبل و بعد از انقلاب یک عملگرايي خاصي داشت، ضمن این كه خود ایشان هم در جايي گفته بود كه من زندان رفتن را نمي پسندم ولي به دليل اهمال یکی از دوستان به زندان افتاد و در زندان هم هوشمندانه توانست طوري عمل كند كه چيزي متوجه ایشان نشود، لطفاً درباره تمايز ایشان با ساير روحانيون و نگاه ایشان به جهان توضيح دهيد،گفت: آقاي هاشمي یک انقلابي واقعي بود. درباره انقلابي بودن آ قاي هاشمي،مثلاً دربحث اسرائيل ايشان تحليل درستي از نقش اسرائيل و صهيونيست داشت لذا در آن دوران كه ا صلاً در قم مرسوم نبوده، اولين كتاب خود را با نام « سرگذشت فلسطين » ترجمه ميكند و كارهاي انقلابي این چنين ا نجام ميدهد. آقاي هاشمي درمبارزه از هيچ چيز نمي ترسيد وفشارها را تحمل ميكرد. با ينكه كسي كه در سن جواني ازدواج كرده ا ست و چند بچه قد و نيم قد هم دارد و به زندان مي افتد و همسر بزرگوارشان، خانم مرعشي بايد بچه ها را براي ملاقات ایشان به زندان ببرد اما این ها اصلاً در روح بزرگ و عطوف او تلاطمي ايجاد نمی کند. من بارها مي ديدم كه آقاي هاشمي با كمترين چيزي كه گفته مي شد متأثر مي شد و گريه ميکرد. من خودم در اين زمينه خاطرات متعدد دارم، ولي این روح عطوف تحت كنترل آن هدف گرايي كلي ايشان قرار مي گرفت. همين انسان انقلابي به عنوان فرمانده جنگ، روزي كه احساس ميكند منفعت كشور در پايان جنگ است خدمت امام مي رسد و پيشنهاد خودش را مطرح ميكند و ميگويد: آقا شما گفته ايد كه تا آخرين نفس، تا آخرين نفر و آخرين سنگر مقاومت ميكنيم، اما ما در حال حاضر نمي توانيم جنگ را ادامه بدهيم و ا جازه دهيد بنده به عنوان جانشين شما، پايان جنگ را بپذيرم و شما بعد بنده را محاكمه و اعدام كنيد. اين خيلي حرف بزرگي است و این يعني انقلابي بودن، يعني شخص براي منافع ملي از جان خود بگذرد. از جان گذشتن ممكن است آسان باشد، امااز آ برو و حيثيت گذشتن خيلي سخت ا ست و خيلي ها حاضر نيستند این ريسك را بپذيرند، لذا انقلابي گري به این معناست. انقلابي گري به این معناست كه وقتي ایشان در جايگاه عملگرايي وارد عرصه اداره كشور ميشود، ميداند كه هر روز با دعوا و چنگ به صورت این و آن کشیدن نمي توان كشور را اداره كرد و ايشان به خوبي محدوديت هاي منابع را مي دانست و ا طلاع داشت كه بايد سرمايه گذاري خارجي جذب شود تا كشور پيش برود و مي دانست كه براي ا داره كشور مشاركت عموم مردم لازم ا ست، لذا بايد دايره را وسيعتر كند. از این جهت من وجه تمايز آ قاي هاشمي رفسنجاني با ديگران را در هركجا كه همراه ایشان بودم به وضوح مي ديدم. یک روحاني كه در حوزه بزرگ شده، اما نگاهش به مسائل داخلي و جهاني و نگاه به مديريت علمي و تخصصي است. آقاي هاشمي در هر موضوعي كه مي خواست تصميم بگيرد به شدت معتقد بود بايد اطلاعات آن مسأله را از مبدأ ا صلي و تخصصي اش كسب كند، لذا دعوت ميكرد و مي نشست و تصميم مي گرفت. قدرت شنوايي ايشان خيلي بالا بود. حوصله شنوايي آقاي هاشمي منحصر به فرد بود. در مجمع تشخيص مصلحت نظام گاهي موضوعي حداكثرنيم ساعت وقت طلب میکرد،ايشان چهار ساعت بحث میکرد.اعضاي مجلس، مدعوين و دولتي ها هر چه مي گفتند، ايشان از ا ول تا آخر به دقت گوش ميكرد و این ويژگي در قرآن براي رهبران هم گفته شده است و آقاي هاشمي اين ا ستماع را در حد ا علاء داشت. مطالعه زياد ميكرد، حرف كارشناسان را مي شنید قدرت جمع بندي فوق العاده اي داشت كه من كمتر در ديگران ديدم، این كه اول حوصله شنیدن سخنان ديگران را داشته باشيد و بعد بتوانيد در تجميع و تلفيق همه نقاط مثبتی که مجموعه در قالب یک جمع بندي مشترك گفته اند، ارائه كنيد. من نقش آقاي هاشمي را در مديريت مجلس شوراي اسلامي، هم درمجلس خبرگان و هم مجمع تشخيص مصلحت نظام به خوبي ديدم. در بين متخصصان هم معروف بود كه مي گفتند در حضور آقاي هاشمي دروغ بافي نمي توان كرد و نمي توان بي مورد حرف زد. من بارها شاهد بودم كه در موضوع هاي تخصصي يااقتصادي وقتي مرحوم آ قاي نوربخش و ديگران صحبت مي کردند، ایشان در آخر، تناقضات حر فها و اشكالات و ناهماهنگي هاي آمار را ا ستخراج ميكرد و در نهايت پنج سئوال مطرح ميكرد و متخصصان مي فهميدند كه این اشکالات وارد است و بايد در جلسه بعد جوابي را پيدا و ارائه كنند. يا در آخرين عيدي كه خدمتشان بوديم، متخصصان آمدند و جوابي هم ارائه نكردند كه سرانجام به ارتحال ايشان منتهي شد. آقاي هاشمي گفته بود كه این حجم نقدينگي يعني 300 400 هزار ميليارد تومان كجاست؟ در آ ن جلسه نه بانك مركزي پاسخ صحيحي داد و نه وزير اقتصاد و ديگران ویکي دو پاسخ هم كه مطرح شد ایشان نقد كرد. منظور من اين ا ست كه ا متياز آقاي هاشمي نسبت به ساير روحانيون و مقامات در همين نگاهشان به واقعيات اجرايي و ميداني بود. نگاهشان در مجموع به رياست این بود. ایشان فرمود اگر حوزه، فقه و تفسير ما جوابگوي بخشي از نيازهاي روز و زندگي مردم نباشد به بيراهه رفته ايم. با این نگاه، آقاي هاشمي سعي داشت، بين دين و سياست و بين دين و ا داره جامعه و بين دين و سعادت مردم و پيشرفت و توسعه كشور، همخواني و آشتي برقرار كند. این چيزي است كه ما خلاء آن را ا مروز مشاهده مي كنيم. این كه برخي تصورمي كنند اگر مشكلي حل نمي شود دين مانع آن ا ست؛ نه خير، دين مانع نيست ، بلكه نگاه نادرست و برداشت غلط از دين منشأ این مسائل است. به همين دليل، ایشان همواره مورد تخريب، بغض بعضي از كانون هاي ديني و به تعبيرحضرت امام، متحجرين قرار مي گرفت كه در طول سی و هفت هشت سال بعد از انقلاب برنمي تافتند. ويژگي ديگر ایشان این بود كه خيلي در قالبهاي جناحي و حزبي خاص نبود. ا یشان عضو حزب جامعه روحانيت مبارز بود ، ولي در همان زمان در قضيه ا نتخابات آ قاي خاتمي نقش ا يفا كرد يا بعد در ا انتخابات سال 92 و ا نتخاب آقاي روحاني ، نشان داد كه خود را حبس نمیکرد و در مسايل تشکیلاتي غرق نميشد، بلكه در ا بعاد وسيعتر به منافع مردم و كشور مي انديشيد. انصاري افزود: من بين روحانيون فرد ديگري را مثل آقاي هاشمي سراغ ندارم كه نگاه به توسعه كشور بر مبناي كار و تلاش زياد داشته باشد. ایشان به شدت از زهد نمايي و ریاكاري متنفر و از فقر افراد و جامعه رنج مي برد و معتقد بود همه در هر سطحي كه هستند بايد كار و تلاش كنند. بر همين اساس خودشان هم تازمان رحلت، لحظه اي از كار و تلاش دست نكشيد و این جزو ا فتخارات ایشان بود كه در منطقه كويري و بيابان شور، بهترين محصول را توليد میکرد و بخشي از گذران زندگيشان را با دسترنج خودشان و اعضاي خانواده تامين میکرد. آیتالله هاشمي رفسنجاني در قبل از انقلاب هم زمين هاي زيادي را براي كشاورزي و در جهت كمك به انقلاب آباد كرد و پس از پيروزي انقلاب اين زمين ها را قطعه بندي و به طور رايگان در اختيار كشاورزان قرار داد.وي با اشاره به اين كه مرحوم هاشمي از توليد و افتتاح پروژه ها، لذت مي برد،گفت: مرحوم هاشمي هرگاه يكي مزرعه، باغ یا یک زمين كشاورزي را مي ديد مشعوف و از خوشحالي سرمست مي شد.اگر به كارنامه سراسر افتخارآميز آیت الله هاشمي رفسنجاني نظر بيندازيم، بايد گفت كه هيچ عرصه مهمي در كشور بعد از انقلاب ايجاد نشده است که یادگار آقاي هاشمي نباشد كه ازآن جمله مي توان به توسعه خطوط راه آهن،کارخانه قند و شكر خوزستان، مترو، صنايع مختلف، دانشگاه آزاد و… اشاره كرد.
مجید انصاری از نقش آیت الله رفسنجانی در قبل از انقلاب میگوید