ایزدی پژوهشگر بیابان لوت گفت: هر کشوری که اثری در فهرست میراث جهانی یونسکو دارد سعی میکند که حفاظت از آن میراث جهانی را افزایش دهد ولی شوربختانه ما در ایران هنوز در حفاظت و معرفی این آثار دچار مشکل هستیم.
به گزارش کرماننو، «نیمه سال ۱۳۸۵ فاز مطالعات بومشناختی بیابان لوت را با تیمی از متخصصان، شامل اکولوژیستها، بیولوژیستها و زمینشناسان آغاز کردیم. آن زمان، برخی به گزارههای غیرعلمی باور داشتند که بر اساس آن، بیابان لوت را منطقهای «فاقد حیات» معرفی میکردند. ما با مطالعات میدانی چندین ساله، شاهد آثار گوشتخواران بزرگ، روباهها و گونههای جانوری دیگری بودیم. بهعلاوه کهنترین شبکه چندهزارساله سفالی آبرسانی در غرب بیابان لوت را شناسایی کردیم که در اولین همایش زمینباستانشناسی سازمان جغرافیایی رتبه نخست را به دست آورد. کار ما در این منطقه آسان نبود؛ در بسیاری از مناطق، خطر مواجهه با قاچاقچیان مواد مخدر و برخورد با مینهای باقیمانده در معابر وجود داشت. بااینحال، ما بااحتیاط و برنامهریزی، مسیرهای امن را شناسایی کردیم و به مطالعه ادامه دادیم.» بهمن ایزدی پس از این مقدمه سراغ نامبردن از کسانی میرود که برای شناسایی و حفاظت از لوت تلاش کردند و بر اثر برخورد با مین جان باختند. «زندهیاد امیر طالبی گل که در دیماه ۱۳۹۳ موفق به شناسایی گونهای جدید از پرندگان و گونهای عقرب جدید شد، و همچنین حمید هاشمی علاقهمند به لوت که در فروردین ۱۳۹۴ جان خود را از دست داد. همچنین یادی میکنم از مرحوم اکبر رشیدی، یکی از افراد متعهد و دلسوز که نقش مهمی در شناسایی ارزشهای بیابان لوت داشت.»
فرهاد ورهرام: بسیاری از افرادی که تا آن زمان به لوت نرفته بودند، پس از ثبت جهانی ناگهان مدعی شناخت کامل آن شدند، درحالیکه اطلاعات آنها مدیون تلاشهای بهمن ایزدی و گروهش بود
به گفته این فعال محیطزیست تا قبل از مطالعات بومشناختی بیابان لوت توسط کانون سبز فارس هنوز بخشهایی حدود ۲۰ درصد از خاک کشورمان در آن بیابان ناشناخته مانده بود و به مطالعات جامعتری نیاز داشت؛ بنابراین با مطالعات محیطی چند ساله، اطلاعات کافی از لندفرمها و ریخت زمینشناسی و…. بیابان لوت را جمعآوری کردیم. سال ۱۳۸۸، پرونده ثبت آثار طبیعی ایران را در کمیته کارشناسان ثبت آثار ملی، طبیعی کشور مطرح کردم تا مقدمه ملی ثبت بیابان لوت در فهرست میراث جهانی فراهم آید. نهایتاً پس از وقفهای چند ساله، در دوران مدیریت زندهیاد دکتر فرهاد نظری، این روند با جدیت بیشتری دنبال و بیابان لوت وارد فهرست آثار ملی، طبیعی کشور شد. «با همکاری دانشگاه تهران، معاونت فرهنگی میراثفرهنگی و سازمان بینالمللی یونسکو بیابان لوت بهعنوان اولین اثر طبیعی کشور در ۲۷ تیر ۱۳۹۵ با کسب بیشترین امتیاز از سوی ۱۷ کشور حاضر در چهلمین نشست یونسکو در کشور ترکیه در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد که نشاندهنده ارزش بیوم ناحیههای کم بدیل و بینظیر آن منطقه در سطح بیوسفر است. این مهم بدان معناست که با وجودی که مالکیت بیابان لوت متعلق به ایران است؛ اما در سطح بینالمللی، سایر کشورها خود را در راستای حفاظت از آن بیابان سهیم و مسئول میدانند.»
از نظر ایزدی هر کشوری که اثری باارزش به لحاظ فرهنگی، تاریخی، طبیعی و…. در فهرست میراث جهانی یونسکو دارد سعی وافری میکند که مدیریت حفاظت در برگیرنده از آن میراث جهانی را بهخوبی افزایش دهد و از سویی دیگر موجب ابراز بالندگی دارابودن اثری جهانی را برجستهتر کند. «شوربختانه ما در ایران هنوز در حفاظت و معرفی این آثار دچار مشکل هستیم. در آلمان بین مسیر شهر کلن و دوسلدورف به بنای تخریب شده آسیابی در کنار رود راین رسیدم که مربوط به ۶۰۰ سال پیش بود و تحت حفاظت ویژهای قرار داشت و برای بازدید آن، هزینهای دریافت میشد. درحالیکه در کشور ما، آثار تاریخی هزاران ساله، مانند یافتههای جیرفت که قدیمیتر از تمدن بینالنهرین است، غارت شده و هنوز ارزش آنها که معرف هویت ملی، فرهنگی ایرانیان است ناشناخته مانده است و سایر آثار فرهنگی، تاریخیمان بهدرستی حفاظت نمیشود.»
بیابان لوت که نتیجه میلیونها سال تحولات زمینشناسی است، نیز باوجود ثبت جهانی دچار آسیبهای جدی است، ایزدی اضافه میکند: «آیا هدف فقط این بود که به عنوانی برسیم و بگوییم یکی از آثار طبیعی کشور در فهرست میراث جهانی ثبت شده است؟ بر اساس سوابق موجود در سایر کشورها، تصورمان این بود که ثبت جهانی میتواند عامل مهمی برای ایجاد و ارتقای مدیریت حفاظت از آن بومسازگان و موجب افزایش توجه جهانی و ملی برای پایش آن شود، نه اینکه فقط بهعنوان یک افتخار ملی مطرح شود؛ لذا آنهایی که باید از این میراث حفاظت کنند، غایب هستند. نهادهای متولی که مسئول حفاظت از آثار طبیعی و فرهنگی هستند، تنها به ” عنوان” ثبت جهانی اکتفا کردند. درصورتیکه باتوجهبه انجام تعهدات مندرج شان در پروندههای ثبت ملی و جهانی، آن نهادها بهویژه وزارت میراثفرهنگی و گردشگری باید مسئولیت حفظ ارزشهای بیابان لوت را بر اساس اسناد مندرج در پروندههای ثبت ملی و جهانی بر عهده داشته باشند؟»
به گفته این فعال محیطزیست ورود سرمایهگذارانی مانند شرکت هواپیمایی ماهان و در مقابل به فراموشی سپردن جوامع محلی و مقابله اقتصادی با آنان که باتحمل فشارهای مالی متأثر از دریافت وامهای بانکی مبادرت به ایجاد اقامتگاههای بومگردی کردهاند، باعث ایجاد رقابت نابرابری شده که در نهایت باعث فراموششدن شیوه توسعه پایدار در این منطقه خواهد شد. «در بیابان لوت، جایی که طبیعت طی میلیونها سال ساختاری بینظیر ایجاد کرده، حالا قرار است دریاچه مصنوعی ساخته شود! چرا؟ رود شور را تخریب کردهاند، اکوسیستمی که طی هزاران سال شکلگرفته بود، حالا قربانی برنامهریزیهای کوتاهمدت و ناآگاهانه با تخریب ارزشمندترین حوضه هیدرولوژیک لوت و ایجاد سازههای انسانساخت شده است. تحقیقات علمی چندین ساله ما و کشف گونهای دیاتومه نشانگر آن است که این منطقه، زیستگاه گونههای منحصربهفردی است که بهتازگی در مجامع علمی معتبر جهان به ثبت رسیدهاند. اما آیا این ارزشها برای مسئولان کشور و وزارت میراثفرهنگی و گردشگری کشور اهمیتی دارند؟»
پس از ثبت جهانی بیابان لوت، دفاتری با عنوان «پایگاههای بیابانی در تهران و استانهای پیرامون بیابان لوت» ایجاد شد، از نظر ایزدی باوجود این پایگاهها که نه بودجه و اعتبار مالی کافی و همچنین کوچکترین تجهیزات حفاظتی نداشتند نهتنها حفاظتی صورت نگرفته، بلکه پس از ثبت جهانی لوت، بیابان بدون کوچکترین برنامه حفاظتی رها شد و تا کنون هزاران خودرو بدون هیچ ضابطهای وارد مناطق بکر لوت شدهاند و در مناطق حیاتی جادههای غیرمجاز ایجاد کردهاند و با دایر کردن کمپهای نابجا تخریبها در سطح وسیعی ادامه دارد. «درختانی که نقش مهمی در حفظ تعادل اکوسیستم بیابان دارند، بهراحتی قطع میشوند، درحالیکه این درختان حتی در شرایط خشک و سخت بیابانی زنده میمانند و منتظر بارندگیهای دورهای برای ادامه حیات هستند. اما با حضور گردشگران غیرمسئول و بدون دانش و آموزش کافی بر اثر عدم مدیریت حفاظت وزارت میراثفرهنگی، این ارزشها نابود میشوند. مهمترین دلیل ورود آثار طبیعی، فرهنگی و….. بهویژه بیوم ناحیههایی مانند بیابان لوت به فهرست آثار ملی و جهانی، ایجاد زمینههای حفاظت و حراست از آن ارزشهاست نه بهرهبرداری یکسویه تحت لوای گردشگری غیرمسئولانه یا معدنکاوی.»
به گفته ایزدی شوربختانه پس از ورود بیابان لوت به فهرست میراث جهانی یونسکو، آن بیابان بدون هیچگونه تولیگری و پایش رها شد و پای کاروانهای گردشگران غیرمسئول و حتی معدنکاوان به مهمترین عوارض زمین ساختی لوت مانند کوه ملک محمد با ایجاد جاده دسترسی ۹۰ کیلومتری از بکرترین هامادای (دشت ریگی) لوت مرکزی تسهیل شد. «هم اکنون نیز شرکت هواپیمایی ماهان حضور مخرب خود را در بیابان لوت شدت میبخشد. این امر به واسطه عدم مدیریت بایسته و انفعال وزارت میراثفرهنگی و بیاعتنایی آن وزارتخانه به دستورالعملهای حفاظتی در پروندههای ثبت ملی و جهانی بیابان لوت است. در پرونده ثبت ملی به ایجاد ستاد حفاظت مشارکتی لوت با حضور بومیان، انجمنهای محلی، تشکلهای غیردولتی، تورگردانها و بخشهای دولتی نظیر سازمانهای محیطزیست و منابع طبیعی، میراثفرهنگی، دانشگاه و نقش مدیریت هماهنگ آنها اشاره شده است؛ بنابراین در این صورت برای مدیریت بیابان لوت نیاز به هیچ کارگروه و تصمیم جدیدی که مغایر با اسناد حفاظتی در پرونده ثبت میراث جهانی بیابان لوت است، نداریم.»
او در آخر سخنانش دوباره از ایران و طبیعتش میگوید: «اگر ما ایران را دوست داریم، اگر به کوهها، جنگلها، بیابانها و آبهای کشور اهمیت میدهیم، باید از میراث ماندگاری ایران حفاظت کنیم. شبکههای اجتماعی شاید صدای ما را برسانند، اما آیا کافی است؟ مسئولان باید صدای متخصصان و دلسوختگان این سرزمین را بشنوند. ما در برابر میراثهای زمینساختی و منابع پایه کشور مسئولیم؛ این سرمایههای هستیسوز کالاهای مصرفی و ثروت مالی نیستند که همهروزه نابود شوند و از بین بروند. بلکه بهعنوان شاخصهای زیست سپهر باید برای نسلهای آینده حفاظت شوند.»
تخریب گردشگری کم از معدن ندارد
محسن ادیب: برخی بر این باورند که تخریب ناشی از معادن بسیار بیشتر از تاثیر گردشگری است، اما این مقایسه درستی نیست. گردشگران، بهعنوان افرادی که از طبیعت بهره میبرند، مسئولیت بیشتری در قبال حفظ آن دارند
محسن ادیب دیگر سخنران شب لوت توضیحی درباره شرایط جغرافیایی این بیابان داد. به گفته این کویرنورد، اگر به نقشهٔ میزان بارندگی در ایران نگاه کنیم، میبینیم که بیابان لوت یکی از کمبارشترین مناطق کشور است. نبود بارش کافی، خاک نامناسب و شرایط ناپایدار محیطی باعث شدهاند که این منطقه در طول تاریخ تقریباً خالی از سکنه باشد. تمامی تمدنهایی که در اطراف این بیابان شکلگرفتهاند، در حاشیهٔ آن قرار داشتهاند و هرگز درون بیابان گسترش نیافتهاند. «بیابان لوت در یک چالهٔ زمینساختی قرار گرفته و شیب آن از شمال به جنوب کاهش مییابد. این ویژگی باعث میشود که بادهایی که وارد این منطقه میشوند، در این چاله محبوس شده و جهت حرکتشان از شمال به جنوب تغییر کند. در نتیجه، بادها به سمت مرکز بیابان همگرا میشوند. این پدیده، بهویژه در فصل تابستان، باعث شکلگیری یکی از مهمترین مراکز تولید گردوغبار در غرب آسیا میشود. پس از همگرایی بادها در مرکز بیابان، جریانهای هوایی به سمت بالا حرکت میکنند که همین امر باعث شده است تودههای ماسهای در شرق لوت تجمع یابند. بیابان لوت، نخستین اثر طبیعی ایران است که در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.»
به گفته ادیب بیابان لوت سرزمین شگفتیهای زمینشناسی و زیستی است. «یکی از شگفتانگیزترین پدیدههای شنیداری بیابان لوت، صدای خاصی است که هنگام ریزش ماسهها مانند بهمن و تحتتأثیر باد ایجاد میشود. این صدا مانند غرش هواپیمایی در ارتفاع پایین است. بهعلاوه یکی دیگر از شباهتهای بیابان لوت با مریخ، وجود بلندترین ریپل مارکهای زمین (موج نماهای ماسهای) است که ارتفاع آنها به ۵۰ سانتیمتر میرسد. پژوهشهای دانشگاهی نشان داده که این ریپلها از نظر ابعاد، رفتار و الگوهای جابهجایی، شباهت زیادی به مریخ دارند. یکی از مهمترین اتفاقاتی که در بیابان لوت رخداده، کشف شهابسنگها است. تضاد رنگی شهابسنگها با ماسههای روان که دارای رنگی یکنواخت هستند، باعث شده است که یافتن این اجرام آسمانی در لوت آسانتر از دیگر مناطق باشد. به همین دلیل، در سالهای اخیر حدود ۹۰ درصد شهابسنگهای کشفشده در ایران از بیابان لوت به دست آمدهاند.»
از نظر این کویرنورد برخی فعالیتهای انسانی مانند جادهسازی و استخراج معادن، تهدیدی جدی برای این زیستبوم محسوب میشوند. «در سطح جهانی، هر یک از این اقدامات میتواند منجر به حذف بیابان لوت از فهرست میراث جهانی شود. در کنار این تهدیدها، گردشگری نیز میتواند عاملی برای تخریب این منطقه باشد. برخی بر این باورند که تخریب ناشی از معادن بسیار بیشتر از تأثیر گردشگری است، اما این مقایسه درستی نیست. گردشگران، بهعنوان افرادی که از طبیعت بهره میبرند، مسئولیت بیشتری در قبال حفظ آن دارند. برخلاف صنایع معدنی که ذاتاً اثرات مخربی دارند، گردشگری میتواند با رعایت اصول محیطزیستی به حفظ این منطقه کمک کند.»
حاشیه لوت، زیستگاه هشتهزارساله
محمد مقدم از زاویه باستانشناسی کویر لوت را دارای اهمیت میداند. «شواهد باستانشناسی متعددی نشان میدهد که دستکم از ۸۰۰۰ سال پیش، انسان در حاشیه این بیابان وسیع زیست میکرده است. البته این به معنای شکلگیری تمدن در این منطقه نیست، چراکه تمدن نیازمند عواملی همچون خط و شهرنشینی است، اما استقرارهای انسانی در این منطقه بهوضوح تأیید شده است. تنها کاوشهای مفصل و علمی باستانشناختی که در منطقه لوت انجام شده است، در جنوب شهداد و توسط مرحوم حاتمی در فاصله سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۴ صورتگرفته است. در جریان این بررسیها، محوطهای به نام “شهر صنعتگران” در دو کیلومتری شرق شهداد امروزی کشف شد. این محوطه کاملاً بهصورت تصادفی پیدا شد، همانطور که بسیاری از سایتهای باستانی به طور اتفاقی کشف میشوند. کاوشهای انجامشده در این منطقه حجم وسیعی از اشیای باستانی را آشکار کرد، بهطوری که بیش از ۲۰۰۰ قطعه سفال و فلز به دست آمد.»
به گفته او یکی از یافتههای منحصربهفرد این منطقه، قطعهای سفالی با یک خط نوشته بود که بر جداره یک کوزه حک شده است. این تنها نمونهای ازایندست است که تاکنون در ایران کشف شده است. علاوه بر این، چندین دستساخته دیگر نیز در این محوطه یافت شد که نشاندهنده غنای فرهنگی این منطقه است. اهمیت این کشف در این است که برخلاف تصور رایج مبنی بر نبود امکان حیات در لوت، این محوطه شواهدی از فعالیتهای گسترده انسانی را ارائه میدهد. «نکته قابلتوجه این است که شهر صنعتگران، برخلاف یک استقرارگاه موقت، مرکزی برای تولید صنایع مختلف بوده است. مشابه آنچه امروزه در برخی مناطق صنعتی جهان مانند ژاپن دیده میشود، مواد خام از نقاط مختلف به این منطقه آورده و در اینجا به محصولات متنوع تبدیل میشدند.»
مدعیان حاصل تلاش دیگران را درو کردند
فرهاد ورهرام مستندساز نقش بهمن ایزدی و گروهش را در ثبت جهانی لوت مهم میداند. «تمام تحقیقات انجامشده در این زمینه را او و گروهش انجام دادند، بدون هیچ حمایت سازمانی، نه از سوی میراثفرهنگی و نه از سوی نهادهای دیگر. آنها برای این مطالعات از هر وسیلهای که داشتند، از ماشین شخصی گرفته تا امکانات محدودشان، استفاده کردند. اما متأسفانه زمانی که بیابان لوت به ثبت جهانی رسید، نامی از این تحقیقات برده نشد. بسیاری از افرادی که تا آن زمان به این منطقه نرفته بودند، ناگهان مدعی شناخت کامل آن شدند، درحالیکه اطلاعات آنها مدیون تلاشهای بهمن ایزدی و گروهش بود.»
به گفته او اگر در اینترنت جستوجو کنید، میتوانید یادداشتها، عکسها و مستندات فراوانی از او پیدا کنید. در نهایت، دهها هزار اسلاید و ساعتها فیلم از این سفرها باقی ماند که تنها بخش کوچکی از آنها توانست باهمت بانویی که در مسائل فنی تخصص داشت، به سرانجام برسد. «من خودم فیلمسازم و هیچ تخصصی در امور فنی ندارم، اما فرصتی که بهمن به ما داد، سالها همراهی و زندگی در کنار این پروژه بود. آن شش یا هفت سال بخشی از زندگی ما شد.»
برای گردشگری در لوت طرح بدهید
ارسلان پالیزبان جهانگرد به تجربه سفرهایش در کشورهایش اشاره کرد. «حفاظت از طبیعت، همانند سایر علوم، یک دانش مدون و بینالمللی است که نباید دوباره چرخ را اختراع کنیم. در کشورهای توسعهیافته، حفاظت از محیطزیست بدون برنامهریزی جامع ممکن نیست. آنها برای هر منطقه طبیعی، فرهنگی یا میراثی، یک “طرح جامع” (Master Plan) تدوین میکنند. این طرح جامع، برخلاف برنامههای کوتاهمدت و مقطعی، یک برنامهریزی کلنگر و بلندمدت برای حفاظت منطقه است. متأسفانه در نظام اجرایی کشور ما، این مفهوم یا شناختهشده نیست، یا اگر هم شناختهشده باشد، به آن بها داده نمیشود.»
به گفته او اگر کسانی قصد اجرای برنامههایی در لوت را دارند باید ابتدا باید یک طرح جامع (Master Plan) ارائه دهند که نشان دهد در ۲۰ سال آینده چه برنامهای برای منطقه دارند. «متأسفانه، در بسیاری از موارد، گروههایی به نام حفاظت، بخش کوچکی از یک منطقه را موردتوجه قرار داده و همزمان بقیه را به نابودی میکشانند. حال سؤال این است که چگونه میتوان از بیابانها و دیگر منابع طبیعی حفاظت کرد؟ پاسخ در سازمانهای مردمنهاد (NGOها) و مشارکت محلی نهفته است. برای حفظ منابع طبیعی، باید تمام ذینفعان، حتی آنهایی که امروز ناخواسته به محیطزیست آسیب میزنند، در این فرایند مشارکت داده شوند.»
زلزله، بم را به سایه برد؛ اما شهداد را مشهور کرد
محمد جهانشاهی: اگر امروز یک کشور عربی قصد داشته باشد پروژهای مشابه را در بیابان خود اجرا کند، احتمالاً چند میلیون دلار برای آن هزینه خواهد کرد. اما آنچه در بیابان لوت انجام شد، نتیجهٔ سالها ازخودگذشتگی و تلاش شخصی بود
محمد جهانشاهی دبیر کمیته ملی طبیعتگردی کشور به زلزله بم و تأثیر آن بر بیابان لوت اشاره کرد. «بم، نهتنها بهخاطر وسعت خسارات و تلفات انسانی، بلکه به دلیل ازبینرفتن بافت اجتماعی، رویاها و خاطرات بسیاری از مردم، عمیقاً دچار آسیب شد. این زلزله، ضربهای سهمگین بر گردشگری کشور نیز وارد و یکی از مهمترین قطبهای گردشگری استان کرمان را از چرخه خارج کرد. بااینحال، این فاجعه تلخ، از منظری دیگر، نقطهٔ آغازی برای توجه بیشتر به برخی از ظرفیتهای طبیعی استان شد؛ هرچند که همچنان کاستیها و اشکالات بسیاری در این مسیر وجود دارد.»
او با اشاره به اینکه در سال ۱۳۸۲، بهعنوان مدیر روابطعمومی و جهانگردی فعالیت خود را در تهران آغاز کرده تجربهاش درباره معرفی لوت را شرح میدهد: «اولین پوستر بیابان لوت را به نمایشگاه فیتور اسپانیا بردیم. در آن زمان، نصب یک تابلو ۱۵-۲۰ متری در دوراهی شهداد، اقدامی بزرگ به نظر میرسید. پس از خروج ارگ بم از چرخهٔ گردشگری، رفتوآمد به شهداد افزایش یافت. اما امکانات شهداد در آن دوران بسیار محدود بود؛ حتی یک رستوران معمولی وجود نداشت، و تنها گزینهٔ اقامت، خانهٔ معلمی بود که باید از قبل برای صرف یک وعدهغذا یا استراحت در آن هماهنگ میشد. همان زمان، ایدهٔ ثبت ملی بیابان لوت شکل گرفت. اما در کشور ما، ثبت ملی یک پدیدهٔ طبیعی چندان جدی گرفته نمیشد. برآورد اولیه برای تکمیل پروندهٔ ثبت ملی لوت، رقمی بین ۸ تا ۱۰ میلیارد تومان (به ارزش امروز) بود؛ رقمی که در آن زمان، بسیار بزرگ و غیرقابلتصور به نظر میرسید. در نمایشگاه گردشگری تهران، برای نخستینبار با آقای بهمن ایزدی آشنا شدم. او در استان فارس فعالیت داشت و قصد داشت در بیابان لوت پروژهای مطالعاتی را آغاز کند. حدود ۱۴-۱۵ سال از آن روزها گذشته است. اگر امروز یک کشور عربی قصد داشته باشد پروژهای مشابه را در بیابان خود اجرا کند، احتمالاً چند میلیون دلار برای آن هزینه خواهد کرد. اما آنچه در بیابان لوت انجام شد، نتیجهٔ سالها ازخودگذشتگی و تلاش شخصی بود.»
به گفته جهانشاهی اگر شخصی مانند بهمن ایزدی نبود، نهتنها ثبت ملی بیابان لوت محقق نمیشد، بلکه قطعاً ثبت جهانی آن نیز امکانپذیر نبود. هر اتفاقی که در این مسیر رخداده، حاصل تلاشهای افرادی بوده که با سختیهای بسیار، راه را هموار کردند. اما امروز، میبینیم که با بیابان لوت همانند یکی از مناطق معمولی کشور رفتار میشود، درحالیکه این منطقه ارزشهایی بینظیر و جهانی دارد. «متأسفانه، ساختار مدیریتی مناسبی برای حفاظت از بیابان لوت شکل نگرفته است. مشکلات و چالشها همچنان وجود دارد، اما نباید مطالبهگری را کنار بگذاریم. اخیراً، طرح توسعهٔ پارک ملی با حضور مشاوران بینالمللی مورد بررسی قرار گرفته است. مشاوران این پروژه، ابتدا برای مطالعه به کنیا رفتند و سپس یکی از برجستهترین کارشناسان توسعهٔ پارکهای ملی کنیا را برای همکاری به ایران آوردند. این اقدام بسیار ارزشمند بود و نشان داد که بخشهایی از کشور، متوجه اهمیت بهرهبرداری خردمندانه و پایدار از این میراث طبیعی شدهاند.»