زهره امینی زاده_ «بازنشر» سایت «کرمان نو» ضمن بزرگداشت سالروز طرح “گفتگوی تمدن ها” به گفتگو با یکی از اساتید جامعه شناسی در مورد این طرح و واکنش های بین المللی به آن می پردازد. این استاد جامعه شناسی معتقد است که از دهه ۱۹۷۰ در غرب تحلیل ها بیشتر جنبه فرهنگی پیدا نمود و واحد تحلیل از نظامهای سیاسی دولت ملی به مولفه های فرهنگی از جمله تمدنها تغییر کرد.
«وحید زاده» می گوید که در سال ۱۹۹۳ «هانتینگتون» از اساتید برجسته دانشگاه هاروارد
مقاله ای نوشت و در آن به مقامات آمریکایی هشدار داد که جهان در آینده نه چندان دور شاهد «برخورد تمدنها» خواهد بود. وی به چند تمدن از جمله تمدن ژاپن، تمدن هندو، تمدن اسلام، تمدن کنفسیوس و…اشاره کرده بود در این میان به ویژه تمدن اسلام را برای آمریکا خطر ساز معرفی نموده بود. در آن زمان این مقاله سرو صدای زیادی به راه انداخت و انتقادهایی هم شد.
به گفته وحید زاده در آمریکا به آینده پژوهی بهای زیادی می دهند. لذا ارائه این نظریه در آمریکا نگرانیهایی ایجاد کرد و اسلام هراسی پر رنگ تر شد. طبعا وقتی هشداری داده می شود، راهکارهایی نیز ارائه می شود. اینکه چه راهکارهایی برای برخورد با ملل مسلمان و کاهش خطر اسلام برای غرب ارائه شده و چه اقدامات پیشگیرانه ای انجام شده بود، برای کسی مشخص نیست. اما درگیری کنونی ملل مسلمان با یکدیگر و نقش غرب در این آتش افروزیها جای تامل دارد.
وی افزود که سال ۱۹۹۸ رئيس جمهور وقت ايران در مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد «گفتگوی تمدن ها» را مطرح کرد. این طرح بسیار ارزشمند و یک پیشنهاد فرهنگی بود نه سیاسی، که بجای جنگ و برخورد بین تمدنها، گفتگو صورت پذیرد. اتفاقا بسیار مورد پذیرش واقع شد «کوفی عنان» رئیس وقت سازمان ملل به شدت حمایت کرد و سال ۲۰۰۱ به عنوان سال “گفتگوی تمدنها” نام گذاری شد.
این استاد دانشگاه می گوید که در سازمان ملل و مجامع رسمی از طرح ايران بسیار استقبال شد، اما از پشت پرده کسی خبر ندارد. اگر بر اساس اين طرح مسائل تمدنها با گفتگو حل شود، تکلیف کارخانه های اسلحه سازی چیست؟ کشورهایی که ساخت و فروش سلاح بخش بزرگی از بودجه شان را تشکیل می دهند باید چکار کنند؟ در عمل برای عملیاتی شدن پیشنهاد رييس جمهور اصلاح طلب ايران مخالفان قدرتمندی وجود داشت.
او می گوید که در سال ۲۰۰۱ سالی که بعنوان “گفتگوی تمدنها” نام گذاری شده بود. دقیقا در همین سال ناگهان برجهای دوقلوی آمریکا منفجر شدند، آنهم توسط مسلمانان و این بزرگترین ضربه را به عملیاتی شدن نظريه ايرانى وارد آورد.
این جامعه شناس معتقد است که شرایط ملتهب جامعه جهانی فرصت عملیاتی شدن نظریه طرح شده توسط ايران را گرفت. البته خود ایران هم کم کاری کرد، در زمان پذیرش اولیه طرح با توجه به اجماع جهانی باید با استفاده از رسانه های بین المللی و یارگیری در دنیا لابی گری کرده و موج ایجاد می کردیم تا این نظریه ناب عملیاتی شود، هر چند بحران سازی های داخلی نیز امکان تمرکز بر سایر مسايل را از دولت می گرفت.