هادی شهسوارپور در حال حاضر فرماندار بم است. او در زلزله سال 82 مسوول جمعآوری کمکهای مردمی از سراسر کشور بود. روایت او از زلزله دلخراش بم را در ادامه میخوانید.
ساعت حدود ۵ صبح روز جمعه پنجم دیماه اولین تماس توسط خواهرم از بم گرفته شد مبنی بر اینکه زلزلهای در بم به وقوع پیوسته.
سریعاً به سمت بم حرکت کردیم.
متأسفانه با ترافیک بسیار گسترده روبرو شدیم و زمانی به بم رسیدیم شهر در تاریکی مطلق فرورفته بود.
در اولین فرصت طی تماسی با مدیریت بحران که بر عهده کریمی استاندار وقت بود برقرار کرده و جلسه کاری تنظیم و به هر شخصی وظایفی محول شد.
بنده بهعنوان مأمور جمعآوری برخی کمکهای مردمی از سراسر کشور شدم و طی بازدید از سطح شهر و مراجعه به کرمان پیگیر مسائل مربوطه شدم.
خسارت بسیار شدید و غیرقابل وصف بود. با شهری کاملاً تخریبشده مواجه بودیم.
چند منطقه شهر بهصورت ۱۰۰ درصد و برخی مناطق خسارت کمتری دیده بود. نیاز بود برنامه ویژهای برای بم در نظر گرفته شود.
به دلیل نبود تجربه در سطح کشور سردرگمی و بیبرنامگی دیده میشد.
کمکم تسلط یافته و با تشکیل ستاد بحران کشوری تصمیمات مهمی اتخاذ شد.
بم را باید ویژه دید
با گذشت 14 سال از زلزله، بم را باید بهصورت ویژه دید زیرا هنوز کمبودها و نارساییهایی دیده میشود.
خصوصاً در مبحث اجتماعی، فرهنگی و روحی روانی که نیاز هر جامعه است و مطمئناً در هر جامعهای بعد از گذشت زمان این بحرانها بیشتر بروز خواهد کرد.
باید تمام توانایی مسوولین بر روی این مباحث مرتبط و بحثهایی اینچنینی متمرکز شود تا شاهد اتفاقات خوشایندی در شهرستان بم باشیم.
بم از ظرفیت و پتانسیل ویژهای برخوردار است.
با برنامه و زمانبندی مدون و شناسایی نقاط ضعف و قوت، باید خود را به جایگاه و استانداردهای کلی برسانیم.
زلزله بم باعث شد مسوولین به فکر افتاده و در زمینه بحران و مدیریت آن کارهای جدی انجام دهند.
از جمله این موارد میتوان به بحث استحکام سازی در شهرها و روستاها اشاره کرد که از اولویت های مهم کشوری محسوب شد و متولی این امر بنیاد مسکن و شهرسازی است.
همچنین مقرر شد بحثهایی مانند مقاومسازی شهرها، صدور پروانههای ساختمانی، استانداردهای لازم برای ساختوساز و استفاده از مصالح سبک و مقاوم از طرف سازمانها و نهادهای مربوطه رعایت شود.
واحدهای پیشساخته در دستور سیاستهای کلی نظام قرار گرفت و شهرداریها موظف به پیگیری و رعایت موازین و مقررات در خصوص استحکام سازی شدند تا چنانچه زلزلهای رخ داد فقط به بافتهای ناکارآمد آسیب وارد شود و برای بافتهای جدید آسیبی نباشد.
زنی که پس از 4 روز زیر آوار بودن، چایی خواست
شیرینترین خاطرهای که از زمان زلزله در ذهن من مانده مربوط به پیرزنی است که روز چهارم از زیر آوار زنده بیرون آمد و اولین خواستهاش، چایی بود.
تلخترین خاطره هم عکسی بود که در روزنامه دیدم. تصویر پدری که دو پسر فوتشدهاش را به دوش میکشید.