هاشمی رفسنجانی در مهمترین دوره تاریخی معاصر ایران ریاست جمهوری را بر عهده گرفت. این دوران پس از درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و پایان جنگ همراه بود. در این دوران کشور با مسائل عدیده اقتصادی دست و پنجه نرم میکرد. هاشمی با شعار سازندگی و تعدیل اقتصادی وارد میدان نبرد شد. مهندس مرعشی از جمله همراهان هاشمی بود که از بسیاری از فعالیتهای اقتصادی ایشان مطلع بود. در این گفت وگو سعی شده برخی از مسائل آن دوران حتی با نگاهی انتقادی به بحث گذاشته شود. اگرچه وی بر این باور است هاشمی فردی مطلع در امور اقتصادی بود و اگر راه او در مسیر اقتصادی طی می شد وضعیت کشور بسیار بهتر از اکنون بود. بخش سوم این گفت و گو که در ویژه نامه روزنامه اطلاعات به مناسبت اولین سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی منتشر شده را در ادامه می خوانید:
يکي از موضوعاتي كه آقاي هاشمي به آن توجه داشت، بحـث تعديل اقتصـادي بود. بحـث تعدیل اقتصادی تا سـال ها تاثیرات مختلفی بر جریانات اقتصادی کشور داشت. شما به عنوان یک منتقد بخواهید آن دوران را نقد کنید چه نقدی به بحث تعدیل اقتصادی وارد میدانید؟
نمي شود با اين دقت، بحث كرد. تعديل اقتصادي، ابعاد مختلفی دارد. يكي درآمد دولت است یکی هزينه دولت. اگر درآمدهاي دولت با هزينه هايش، دچار عدم تعادل شوند تورم ايجاد ميشود و اين موضوع، بخشي از تعديل است. بعد دیگر، نرخ ارز است. تا دلار 7 توماني بود خيلي از کالاها، وارداتش اقتصادي بود. مثالاً در دوران جنگ، حدود سالي 150 ميليون دلار پنیر وارد شد. یعني ما يك ميليارد و 200 ميليون دلار در طول 8 سال جنگ، پنير وارد كرديم و كوپني توزيع كرديم که مردم نان و پنير بتوانند بخورند. خيلي هم منطقی بود.هنوز هم ذائقه ايراني ها فقط آن پنير سفيد را مي پسندد چون زمان جنگ خورده اند و عادت كرده اند.ما همان زمان، با 65 ميليون دلار سرمايه گذاري کارخانجات پنير زديم. ولي كارخانه پنير بايد صرفه داشته باشد. اگر قرار باشد شما با دلار 7 تومان پنير وارد كنيد بدهید در بازار ولی شیری که از گاودار می خریم و می دهیم به کارخانه گران تر تمام شود و از او بخواهیم با همان قیمت تمام شده وارداتی شیر بفروشد، معلوم است که تولید می خوابد. برای این که این اتفاق در صنعت شیر و لبنیات نیفتد، آقاي هاشمي گفت: شير را به قيمتي بخريم كه برای دامدار صرف كند و قيمت پنيرگران شد اما كشور الان ديگر مشكلي به نام لبنيات ندارد. حتی امروز يكي از مسائلمان مازاد توليد لبنيات است به این دلیل که در يك دهه اخير، 15 درصد هزينه خانوار كاهش پيدا كرده و به تبع آن مصرف لبنيات در ايران 40 درصد كاهش پيدا كرده است و فشار به كارخانجات لبنيات و گاوداري ها مي آید. در آن دوره ما با 60 ميليون دلار به جاي يك ميليارد و 200 ميليون دلار واردات پنير،كارخانجات پنير در ايران فعال كرديم و كشور صاحب كارخانجات پنير شد و شغل درست شد. من يك مثال برايتان بزنم. هلال احمر ايران سالي 10 ميليون دلار از دولت ارز 7 توماني مي گرفت ميداد به واحدهاي خارج از كشورش. روزي كه دلار آزاد شد، يعنی 60 تومان شد، يكي از مسائل تحليل اقتصادي، نرخ دلار بود و می گفتند: مگر مي شود، با دلار 7 توماني توليد در ايران راه انداخت؟ بله اما روی کاغذ!
آمار توليد خودرو در ايران در سال 1356 يك سال قبل از اينكه انقلاب اوج بگيرد و اعتصابات شروع شود 110 هزار خودرو بوده است. همان سال 40 هزار خودرو ي وارد شده است. یعني 150 هزار خودرو در ايران در سال 56 فروش رفته است. در سال 1368 ،تعداد خودرو سواري تولیدی در ايران، 8 هزار تا بوده است یعني از 110هزارتا به 8 هزارتا تقليل پيدا كرد. نه ما دلار 7 توماني داشتيم به کارخانه بدهيم نه کارخانه دار مي توانست برود با دلار آزاد توليد كند چون نرخ گذاري اش ميكردند. اين عدم تعادل ها، اقتصاد را بيچاره ميكند. تعديل اقتصادي يعني اين عدم تعادل ها به تعادل برسد. دلار نرخي داشته باشد كه مقداري که كشور ميتواند حاصل كند با مقداري كه ميخواهد مصرف كند برابر باشد و نرخش در بازار به نرخ تعادلي برسد.
داشـتيد درباره تأثير تعديل اقتصادي به سـبك زندگي می گفتيد.
به طور طبيعي سبک زندگی، بيش از آنكه تحت تأثير تعديل اقتصادي باشد، تحت تأثير گسترش رسانه ها، تغيير كرد. يك زماني شهرهاي ايران هر كدامشان هويت فرهنگي خودشان را داشتند. تحت تأثیر تلويزيون الان شما در هر شهر ايران برويد، سوپرها، اسم خيابان ها، فروشگاه ها و اجناس عين هم است. شما نمي توانيد فرق ايرانشهر و پيرانشهر را بفهميد چون هرجا كه مي رويد، در ايرانشهر و پيرانشهر، هم خيابان شهيد رجايي و طالقاني است هم خیابان شريعتي و امام خمينی. خيابان ها كه يكي است، مصالح ساختماني، سبك ساختمان ها و نماها هم شبيه به هم شده اند. اين مي شود تغيير در مدل زندگي در داخل ايران. در مبادله با دنيا هم شبكه هاي ماهواره اي، اثرات واقعي تری روی زندگي دارند تا تعديل اقتصادي که اين پيام را بدهد هركس بيشتر تلاش بكند سهم بيشتري از كيفيت اقتصاد، گيرش مي آيد.
الان نزديك به يك سال از فوت آقاي هاشمي مي گذرد. در اين مدت انتقادات مختلفي به ایشان وارد شد. شما جایگاه آقای هاشمی را چطور ارزیابی می کنید؟
اختلاف نظر به طور طبيعي هميشه وجود دارد. بالاخره وقتی آدم های تأثیرگذار تصميم مي گيرند، يك عده با تصميمشان موافقند يك عده مخالف. در مورد آقاي هاشمي دو نكته اضافه مي شود. يك نكته اين كه جناح هاي سياسي هميشه دلشان ميخواسته است آقاي هاشمي طوري که آنها مي پسندند زندگي كند و حركت كند و تصميم بگيرد و فكر كند.جناح اصولگرا دلش ميخواست آقاي هاشمي در صحنه باشد، فعال باشد، حضور داشته باشد اما آن گونه كه آنها مي خواهند. در يك مقطع هم اصلاح طلب ها همين توقع را داشتند. آقاي هاشمي استقلال داشت. آقاي هاشمي به لحاظ فكري و ذهني و تجربي برتري هايي داشت كه تابع هيچ جرياني قرار نمي گرفت. او خودش براي خودش، بينش داشت، روش داشت، تشخيصي داشت و براساس تشخيص خودش عمل ميكرد و هر دو جناح هم در مقاطعي از ایشان مي رنجيدند و انتقاد وارد ميكردند. نکته دوم اين بود كه آقاي هاشمي، در يك دورة طولانی اثرگذار بود. شما به تاريخ سياسي كشورها نگاه كنيد. ممکن است كسي در کشورش حداكثر در دو دهه از حضورش و اوجش تا افول و كناره گيري اش از سياست، تأثيرگذار باشد و سابقه بيشتر از اين نيست. حتی برگرديد قبل از انقلاب؛ کسی از نخست وزيرهاي ايران بيشتر از 4 سال نه 8 سال نه 12 سال، نبوده است. در دنيا هم تقريباً همين است. اما آقاي هاشمي جزو معدود شخصيتهاي انقلابی بود كه هم در دوران مبارزه و انقلاب حضور پررنگي داشت هم در دوران استقرار، هم در دوران دفاع مقدس، هم در پايان دادن جنگ، هم در دوران سازندگي و هم در دوران انتقال قدرت بعد از سازندگي به دوره اصلاحات.در دوره اصلاحات نیز شخصيت مؤثري بود. پس ایشان بيش از پنجاه سال در عرصة سياسي حاضر و ظاهر بوده و نقش محوري در مسائل سياسي ایران داشته است و در فراز و نشيب هاي مختلف سیاست وی، بالاخره يك عده لطمه خورده اند، يك عده ضرر كرده اند و عده ای ناراحت شده اند. در عين حال به نظر من این كه شخصيتي اين اندازه تأثيرگذار باشد و محبوبيتي كه سالهاي آخر عمر آقاي هاشمي پيدا كرد خيلي بي نظير است و بخش زيادي از آن ناشي از اخلاص آقاي هاشمي است.