هاشمی رفسنجانی در مهمترین دوره تاریخی معاصر ایران ریاست جمهوری را بر عهده گرفت. این دوران پس از درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و پایان جنگ همراه بود. در این دوران کشور با مسائل عدیده اقتصادی دست و پنجه نرم میکرد. هاشمی با شعار سازندگی و تعدیل اقتصادی وارد میدان نبرد شد. مهندس مرعشی از جمله همراهان هاشمی بود که از بسیاری از فعالیتهای اقتصادی ایشان مطلع بود. در این گفت وگو سعی شده برخی از مسائل آن دوران حتی با نگاهی انتقادی به بحث گذاشته شود. اگرچه وی بر این باور است هاشمی فردی مطلع در امور اقتصادی بود و اگر راه او در مسیر اقتصادی طی می شد وضعیت کشور بسیار بهتر از اکنون بود. بخش دوم این گفت و گو که در ویژه نامه روزنامه اطلاعات به مناسبت اولین سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی منتشر شده را در ادامه می خوانید:
مي خواهم شما به عنوان يك منتقد به تاريخ آن دوران رجوع كنيد نه به عنوان همراهی كه در آن دوران بوده است
یک سال در دوره آقاي هاشمي تورم سنگين 49 درصد داشتیم که ناشی از تخليه نرخ ارز بود.وقتی نرخ ارز از7 تومان، رفت روي 175 تومان، حجمي که قبلاً يوزانس كرده و نسيه خريده بوديم و ريالش را از مردم، واردكنندگان يا دستگاه هاي دولتي و غيردولتي، به نرخ ارز 7 تومان گرفته بوديم باید به نرخ 2 سال بعد به طرف خارجي می دادیم.همین اتفاق به اقتصاد خیلی فشار آورد.البته ما این كار را درزمان آقاي خاتمي هم كرديم و نرخ ارز از 175 تومان به 800 تومان رسید.اما در زمان آقاي خاتمي قيمتهاي نفت رو به افزايش بود و ما هر سال نسبت به بودجه پيش بيني شده حداقل2 تا 3 ميليارد دلار درآمد اضافه داشتيم.مجلس ششم تجربه زمان آقاي هاشمي را داشتیم و 8 ميليارد دلار از مازاد درآمد نفت به بانك مركزي داديم كه بانك مركزي پرداخت هاي قبلي اش را انجام داد و پايه پولي تغيير نكرد و دولت به بانك مركزي بدهكار نشد.ولی در زمان آقاي هاشمي وقتي ارز از7 تومان به 175 تومان رسید هيچ منابع ارزي وجود نداشت كه بتوانيم بدهيم و ارزي كه با درآمد نفت 14 ، 15 دلار در كشور حاصل مي شد، همان مقداري بود كه كشور نياز داشت و اين 168 تومان ما به التفاوت هر دلار،پايه پولي را بالا برد و تورم 49 درصد ايجاد كرد.كشور آن زمان این تجربه را نداشت و یکمرتبه با شوك مواجه شد و باید از قبل پیشگیری می کردیم. دومين مسأله اي كه مي توانم به عنوان یک انتقاد بگويم مربوط به همان دورة رياست آقاي عادلي بر بانك مركزي است. آقاي دكتر عادلي نتوانست پرداخت هاي ارزي ايران را مديريت كند.ما كل ديفالت هاي ارزي يا تأخيرهاي ارزيمان حدوداً 8 ميليارد دلار بيشتر نبود و بانك مركزي باید 8 ميليارد دلار را قبل از اينكه ديفالت بشود و اعتبار ايران مخدوش شود جابه جا و مدیریت میکرد و این اتفاق و بدهی نیز خيلي به آقاي هاشمي ضربه زد.در اصل بانك مركزي،آزاد سازي بانكها را اعمال كرده بود و به بانكها اجازه داده بود ا ل سي باز كنند ولی از بانكها نخواسته بود كه اطلاعات بدهند و یک مركز اطلاعاتي در بانك مركزي درست نكرده بود كه پرداخت هاي ارزي را بتوانند خوب مديريت كنند و اقتصادکشور دچار شوك شد.اگر اين دو شوك يعني تورم 49درصد و ديفالت هاي 8 ميليارد دلاري ارزي، دو اتفاق نمي افتاد نياز نبود آقای هاشمی از خيلي از سياست ها عقب نشيني كند و کوتاه بیاید.
آقاي هاشمي به يك كليد واژه خيلي توجه داشت و اغلب به كار مي برد و آن هم واژه رفاه بود.ایشان فروشگاه های زنجیره ای رفاه و شهروند را راه اندازی کرد.بعد از چند سال اکنون میبینیم مال هایی در شهر ساخته شدند که مشکلات عدیده شهرنشینی به وجود آورده اند.به نظر شما آن زمان که چنین ایده هایی در ذهن ایشان بود هم این انتقادات وارد می شد که بعدها این ایده ها مشکلاتی را به وجود خواهند آورد؟
مال هايي كه الآن ساخته می شوند با آن فروشگاه هاي زنجيره اي تفاوت دارند و دو سطح مختلف دارند.یک دسته فروشگاه هاي زنجيره اي برای طبقه متوسط هستند مثل كارفور و سي اند ای؛ یک دسته هم همان مال هایی هستند که بیشتر در دوره آقای قالیباف ساخته شدند و در واقع بازارهاي جديدي هستند كه عمدتاً برندهای لاكچري هستند و ربطی به سطح اول ندارند. زمان آقاي هاشمي از اين مال ها نداشتيم.فروشگاه های رفاه و شهروند عمدتاً بر برندها تمركز ندارند و برای طبقه متوسط به بالا هستند و هدف آقاي هاشمي اين بود كه آنها را جايگزين تعاوني هايي كه در محلات مختلف در زمان جنگ درست شده بود بکنیم و به نوعی اجناس از توليد به مصرف و در سطح توليد انبوه عرضه شوند تا قيمت تمام شده پايين بیاید.اصولا هم همه دولت ها دلشان مي خواهد رفاه را گسترش دهند اما ممكن است از دو زاويه مختلف نگاه كنند.یکی قيمت ها را از راه كنترل، پايین نگه دارد و یکی از راه افزايش درآمدها و افزايش قدرت خرید رفاه را گسترش دهد.آقاي هاشمي سیاست افزايش قدرت خريد مردم را دنبال می کرد و در پی این بود با ايجاد امكانات و سازه هاي جديد و اشتغال، درآمد مردم را بالا ببرد تا بتوانند بيشتر کالا بخرند و رفاه بيشتري داشته باشند. تجربه دنيا هم اين است كه اگر شما بخواهيد قيمت ها را پايين نگه داريد چون واحدهاي اقتصادي و واحدهاي توليدي ضرر ميكنند، سرمايه گذاري انجام نمي شود. سرمايه گذاري كه انجام نشود، شغل درست نمي شود و شغل كه درست نشود، فقر افزايش پيدا ميكند. هر وقت شما برويد سراغ اين كه كسب درآمد بنگاه هاي توليدي را محدود كنيد، اشتغال ضربه ميخورد و به دنبال آن طبقات محروم جامعه لطمه ميخورند.آقاي هاشمي خيلي حساس بود روي اين كه ما نبايد كاري كنيم كه كساني كه توانايي كار دارند كار گيرشان نیاید مثالاً هميشه روي پرداخت هاي عمراني حساس بود. امكان نداشت اجازه دهد پرداخت هاي عمراني با تأخير مواجه شوند و پيمانكاران هزار هزار ميليارد تومان از دولت طلبكار باشند اصلاً چنين چيزهايي در قاموس دولت آقاي هاشمي نبود. به طور كلي هم اگر در جامعه آدم هاي فعالتان، كار داشته باشند و شما كار آنها را كساد نكنيد كشور رشد ميكند. به طور طبیعی هم ممکن است عده اي نتوانند كار پيدا كنند یا نخواهند كار خوب انجام دهند. برخي از بنگاه هاي اقتصادي، چند سال پيش فعال بودند ولي متوقف شدند. اينها موضوعاتي است كه آقاي هاشمي خيلي رويشان حساس بود و می گفت نبايد اجازه دهيم واحدهاي توليدي، واحدهاي صنعتي، دفاتر مهندسي و دفاتر خدماتي بيكار باشند. درحالی که در شرایط فعلی به دلیل اینکه پرداخت هاي عمراني دولت كاهش پيدا كرده. در این بخش خيلي دچار مشكل هستيم.