مریم بهرامی- معمار، شهرساز – مدرس دانشگاه/ کرمان نو: در گذشته نخستین تصویری که از هر شهر در ذهن مسافرین نقش میبست ورودی آن بود. پس از مدتها گذر از میان بیابان و کوهستان، از جایی که ردپای دخل و تصرف متمرکز انسان در محیط طبیعی نمودار میگشت، شهر خارج از دروازهاش به استقبال مسافر میآمد. پس از گذر از دروازه، باغات درون شهر همچنان مسافر را تا مسافتی همراهی مینمودند تا اینکه نهایتاً وارد شهر شود.
شهر کرمان دارای چهار ورودی است؛ ورودی شمالی به سمت زرند، راور و مشهد، ورودیهای جنوبی به سمت مناطق جنوب شرق ( بم – زاهدان) از طریق دو مسیر جادهی قدیم ماهان و بزرگراه هفت باغ علوی و بالاخره مهمترین و اصلیترین ورودی شهر، ورودی غربی که محور اتصال کرمان به استانهای شمالی کشور است. این عرصه، علاوه بر در برگرفتن حملونقل جادهای شخصی به دلیل همجواری ایستگاه راهآهن و پایانه مسافربری آدینه با آن، پذیرای جمعیت بیشتری از سهم کل مسافران کرمان است. اگر بخواهیم عرصه ورودی غربی شهرمان را از یک تیغهی جداکننده به یک مفصل تعریف نماییم به سه حوزهی بیرونی ، میانی و درونی تقسیمبندی میشود (تصویر 1). هدف این نوشتار تحلیل منظر حوزهی میانی یعنی از پل راهآهن (ابتدای بزرگراه امام خمینی) تا سهراه سیلو( ابتدای بزرگراه یادگار امام) است.
تصویر 1: حوزههای مختلف ورودی غربی کرمان
با وجود تفاوت میان گروههای مردم، نکات مشترکی در تصویر ذهنی مسافران و حتی شهروندان کرمانی وجود دارد که به تصویر ذهنی جمعی معروف است. تازهواردی که به شهرمان وارد میشود دارای برداشتها، باورها و حدسهایی از کرمان در ذهن خود است. او ذهنیتهایی از معماری ارزشمند ما چون باغ شاهزاده، آرامگاه شاه نعمت ا… ولی ، گنبد جبلیه، مجموعه بازار، یخدان مویدی، مسجد ملک و … از محیط واقعی و رسانهای دریافت کرده است. در مبدأ ورودی راهآهن مانند هر ورودی دیگر شخص انتظار دارد پذیرفته شود و احساس ناخوشامد بودن به او دست ندهد حال ببینیم که این عرصه چگونه به استقبال مهمانان خود میآید: اولین تصویری که از مقابل چشمان او میگذرد معابر سواره با آسفالت آسیبدیده و سرعتگیرهایی با عرض کم و شیب تند است علاوه بر آن شانههای خاکی پر از چالههای ریزودرشت که بهاصطلاح پیادهرو هستند نمایان میشوند. منظرهی بعدی تابلوهای آشفته، بینظم و رنگارنگ صنوف غیر مرتبط با نوشتههای کوچک و بزرگ و ابعاد متفاوت است: آهنآلات فلان، پخش پروفیل با تابلوی زردرنگ، تابلوی قرمز تعویضروغنی با فونت فوق درشت، تراشکاری و جوشکاری بهصورت آفتابخورده، مکانیکی و صافکاری با لکههای سیاه روغن ( تصویر2).
تصویر 2: نمای بدمنظر و آشفتگی در تابلوی مغازهها، جاده تهران
وضعیت بدتر میشود وقتیکه برخی از کسبه اقدام به نصب بیش از یک تابلو برای اعلام کاربری مغازهی خود مینمایند. تجربهی بصری ناخوشایند دیگر سازههای اسکلت فلزی رهاشده در آسمان، دربهای
ورودی بعضاً زنگخورده با طرحها و مصالح نامتجانس است. به این مناظر چهرهی دیوارهای کوتاه و بلند سیمانی، بلوکی، آجر بنایی و آلومینیومی در مواردی همراه با دیوارنوشتههای شبانه، خط آسمان آشفته، مصالح متنوع بیکیفیت و سایهبانهای مندرس را نیز اضافه نمایید. هیچگونه نظمی و ساختاری در ارتباط میان این دکانها مشاهده نمیگردد و مسئلهی پیوند میان آنها هیچ اهمیتی ندارد. نکتهی دیگری که به نظر میرسد عدم وجود و یا پراکندگی درختان سایهانداز در این محدوده است که آن را عریان جلوه میدهد. علاوه بر نقشی که در تلطیف و زیبایی مکان دارند درختان میتوانند بهعنوان پوششی برای این بدنههای بدمنظر مورداستفاده قرار گیرند.
در این حالت مخاطب به دنبال ایجاد رابطهای میان این مناظر با آنچه قبلاً در ذهن خود انباشته است مینماید و چون قادر به ایجاد پیوند بین آن دو نیست تصور کلی خود از محیط را ازدستداده و به باور کوین لینچ سردرگم و درمانده میشود. شاید در این مسیر تا میدان آزادی تنها تعداد معدودی ساختمان ارزشمند بصری وجود داشته باشد که قدری ما را سرافراز نماید. قطعاً ساختمان اداره پست استان کرمان ازایندست است بنای موزون آجری با تقسیمبندی متناسب ریتمهای عمودی و افقی در نما. جزئیات بدنه بهخوبی منجر به یک کلیت وحدت یافته شده است (تصویر 3).
تصویر 3: ساختمان اداره کل پست استان کرمان
حوزهی درونی مبادی ورودی غربی شهر کرمان سرانجام به میدان آزادی ختم میشود. درحرکت تدریجی بهسوی این میدان در میان دورنمای بناهای آلومینیومی، دیرزمانی نیست که توجه ما به سمت ساختمانی با زوایای تند، خطوط مورب و ظاهری لوزی شکل جلب میشود (تصویر 4 ). فارغ از جذابیتهای ترکیب حجمی و سبک مدرن آن، این ساختمان بلند امروزه به خاطر ظاهرش در حال تبدیلشدن به یکی از نشانههای کلیدی در تصویر ذهنی مخاطبین شهرمان است.
تصویر 4: ایجاد نشانههای شهری جدید برای مخاطب شهر کرمان
به اعتقاد گوردون کالن نهتنها معماری تک ساختمانها یک هنر است بلکه چگونگی رابطهی میان آنها بهعنوان عناصر محیط نیز هنر است و از آن بهعنوان “هنر مناسبات” یاد میکند. امثال این نشانههای کالبدی ویترین شایستهای برای نمایش هویت، شخصیت و ارزشهای نهفته در شهر کرمان نیست. زیرا پیوند مناسبی با زمینهی اطراف خود برقرار نکرده و ساکنین هیچگونه ارتباط معنایی میان آن با سبک و پیشینهی معماری بومی نمییابند. به همین دلیل با تصویر ذهنی افراد از چهرهی شهر تطابق ندارد و تعلقخاطر به مکان از بین خواهد رفت.
ورودی نخستین فضای شهری است که هر کس به هنگام ورود به شهر با آن مواجه میشود. عرصهی ورودی جاده تهران در کرمان بدون برنامه و خودجوش شکلگرفته است و محصول آن فضایی است لامکان، مغشوش، بدمنظر و ناکارآمد. لزوم تعمق در این مسئله با درایت مدیریت شهری میتواند دستاوردهای مثبت را به همراه داشته باشد. با بازطراحی و ارائهی ضوابط و راهنمای طراحی نما و دخل و تصرف آگاهانه و همساز با زمینه میتوان به امر زیباسازی آن مبادرت ورزید. با پیشنهاد الگوهای مربوط به طرح، رنگ، ابعاد و مصالح تابلوها، همچنین بهسازی نما، مبلمان شهری و کف میتوان اثرات منفی آن را کاهش داد. اینگونه، کیفیت پذیرندگی و خوانایی ورودی شهرمان تقویتشده و نظم و ترتیب بهجای بینظمی و هرجومرج جایگزین میشود.