برخی اتفاقات بزرگ هرگز فراموش شدنی نیستند و همین که در درازی زمان تبدیل به رویاهای دور از دسترس می شوند، تنها جای افسوس را باقی می گذارند. مگر می شود آن مس آسیایی را دوست نداشت و دلمان برایش تنگ نشود؟ اتفاقا هفت سال پیش درست در همین روزهای بهاری بود که مس دست به غافلگیری از نوع آسیایی میزد و سبب شد که هیجان انگیزترین خاطرات کرمانیها رقم بخورد. اولین گل بازیهای آسیایی را یک بازیکن تکنیکی و تاثیرگذار در خط میانی مس زد و مصطفی سیفی آغازگر یک آتشبازی 4 گله مقابل الاهلی امارات بود. درخشش این هافبک ریزنقش با پیراهن مس بعدها از چشم کیروش هم دور نماند و او به دفعات متوالی در چند فهرست سرمربی پرتغالی قرار گرفت اما یک مصدومیت تلخ در ترکیب نفت تهران، سیفی را نه تنها از جام جهانی 2014 برزیل، بلکه به کلی از صفحه فوتبال دور کرد.
سیفی در گفتگویی از خاطرات فوتبالیاش به خصوص با پیراهن مس حرف زد و اینکه همیشه آرزو میکند ای کاش در آن بازی دوستانه برای نفت تهران در زمین حضور نداشت…
-خیلی وقت است که از تو خبری نیست. خیلیها به خصوص هواداران مس دوست دارند بدانند که مصطفی سیفی الان چکار میکند؟
الان فوتبال بازی نمیکنم ولی مربیگری در سطح لیگ استان را شروع کردهام و اگر قهرمان شویم، به لیگ دسته سوم صعود میکنیم. به پیشنهاد دوستانم مدرک C و D را گرفتم و خودم هنوز نمیدانم که آیا میخواهم مربیگری را ادامه بدهم یا نه.
-تو زمانی از استقلال اهواز به مس آمدی که این تیم همان سال آسیایی شد. چطور شد که تصمیم گرفتی پیراهن آن تیم را بپوشی؟
من همان سال از استقلال تهران هم پیشنهاد داشتم اما به خاطر اینکه جوان بودم و جو بازی در استقلال برایم سنگین بود و از آنجایی که تعریف باشگاه مس را شنیده بودم، پیشنهاد این باشگاه که مدیریت و کادرفنی خوبی داشت را قبول کردم. تیم خیلی خوبی داشتیم با نفرات هم باتجربه و هم جوان که اتفاق بسیار شیرینی را تجربه کردیم. تلاش زیادی انجام دادم که توانستم نظر آقای مظلومی را جلب کنم و در این راه فرزاد حسینخانی هم از همان ابتدایی که به مس آمدم، کمک زیادی به من کرد.
-سال 90، اتفاقا همین روزها بود که مس در آسیا رقابت میکرد. تو قبل از عید در اولین بازی به الاهلی گل زدی. از آن بازی و گلی که زدی صحبت کن.
مقابل الاهلی بازی خیلی خوبی بود. اتفاقا روز قبل از بازی که ما در ورزشگاه باهنر تمرین داشتیم، تیم الاهلی هم بعد از ما تمرین داشت و موقعی که به زمین آمدند به حالت تمسخر به ما نگاه میکردند چون اکثرا جوان بودیم. اما فردای آن روز در زمین عالی بازی کردیم و سه امتیاز شیرینی نصیب ما شد. اولین گل آن بازی را هم با کمک خدا زدم.
-بیشتر از خاطرات آسیا بگو. مطمئنا برای کرمانیها یادآوری آن خاطرات هنوز جذابیتهای خاصی دارد. از بازی مقابل الهلال، باخت 4-1 به السد و صعود تاریخی که با شکست مقابل ذوبآهن تمام شد…
خب بازیهای آسیایی واقعا جذاب بود و هوادار بیشتری به ورزشگاه میآمد. الهلال تیم باکیفیتی بود و تا جایی که یادم میآید قیمت سه بازیکن این تیم به اندازه کل بودجه مس بود و در عربستان 3-1 شکست خوردیم اما در کرمان همان نتیجه را جبران کردیم. السد هم تیم سرسختی بود و بازیکنان برزیلی باکیفیتی داشت. با این حال با توجه به اینکه در آن زمان شرایط از همه لحاظ بسیار خوب بود، توانستیم از گروهمان صعود کنیم. مقابل ذوب آهن عملکرد خوبی داشتیم اما 10 نفره شدن در این بازی به تیم ما ضربه زد و ذوبیها فشار زیادی روی تیم ما ایجاد کردند. به هر حال ذوب آهن توانست فینالیست آسیا شود و ما هم این شانس را داشتیم که به مراحل بالاتر برویم. به خاطر این تجربهی خوب بود که پیشنهادات استقلال و پرسپولیس را قبول نکردم و واقعا مس را دوست داشتم.
-از اون تیم آسیایی فاصله بگیریم و کمی جلوتر برویم، تو در زمان حضور بلاژویچ در برههای از فصل زیاد بازی نمیکردی و اغلب به عنوان بازیکن تعویضی به زمین میرفتی. اما در آن هوای بارانی مقابل سایپا بین دو نیمه به زمین آمدی و با یک گل سه امتیازی در بقای مس نقشآفرین بودی. مشکلی بین تو و چیرو وجود داشت؟
زمانی که آقای بلاژویچ سرمربی مس شده بود، من از ناحیه کتف مصدوم بودم و دور زمین میدویدم و چون ریزجثه بودم ایشان زیاد توجهی به من نمیکرد. یک روز در تمرین همه را جمع کرد و گفت شماره 17 کیست؟ گفتند دور زمین میدود و ایشان صدایم زد و گفت باید این هفته برایمان بازی کنی که من گفتم مصدومم و کتفم درد میکند. اتفاقا سرم داد زد اما من دوباره گفتم که بازی نمیکنم. بعدا آرامتر با من صحبت کرد و من گفتم دوست دارم به مس کمک کنم. بلاژویچ بازی با سایپا به من گفت چون مدتی دور بودی من نمیتوانم تو را در ترکیب اصلی قرار دهم که من گفتم آقا مشکلی نیست، شما سرمربی هستید و تصمیم میگیرید که چه کسی بازی کند. هواداران مس همیشه به من لطف داشتند و من را تشویق کردند. به خوبی یادم است که آقای بلاژویچ بین دو نیمه در رختکن مرا کنار کشید و گفت تماشاگران تو را دوست دارند و الان میتوانی به زمین بروی و جواب تشویقها را بدهی. در نیمه دوم قاسم دهنوی میخواست کرنر را بزند که من گفتم قاسم من میرم به سمت محوطه و برمیگردم. یک لحظه بازیکنان سایپا حواسشان نبود و دهنوی توپ را به من پاس داد و اگر اشتباه نکنم مهدی خیری را دریبل کردم و شوت زدم و گل شد. بعد از بازی بلاژویچ خیلی تشکر کرد و خواست خدا بود که در آن هوای بارانی گل سه امتیازی برای مس بزنم و سه پله در جدول صعود کردیم.
-با این حال بلاژویچ با وجود برد مقابل تراکتورسازی برکنار شد و قبل از این بازی اعلام شده بود که ابراهیم قاسمپور سرمربی مس خواهد شد. مس با قاسمپور در لیگ برتر ماندنی شد اما تو و دهنوی در لیست مازاد قرار گرفتید و با وجود اصرارها قاسمپور حاضر نشد شما دو نفر برگردید. جریان جدایی شما چه بود؟
من هر زمان که مصدوم بودم به زور شیاف و آمپول برای مس بازی میکردم. زمان آقای قاسمپور مصدومیت جزیی داشتم و ایشان از من خواستههایی داشت اما من آماده نبودم. قاسمپور به بازیکنان باتجربهتر که اشتباه میکردند چیزی نمیگفت ولی عادت داشت سر جوانها داد بزند و اگر بزرگترها توپ لو میدادند او به بازیکنان جوان خرده میگرفت. یک بار جوابش را دادم و گفتم چرا سر من داد میزنی ولی بزرگترها نه! آن لحظه چیزی نگفت. میدانم که کارم اشتباه بوده. یک بار هم در انزلی داد زد که من آمدم کنار خط و گفتم اگر مشکل دارم من را بازی نده، چرا بازی میدهی؟ بعد از آن کلا رابطهام با او دچار مشکل شد. قاسم دهنوی هم در یکی از بازیهای آخر به آقای قاسمپور گفت نتیجه زیاد اهمیتی برای ما ندارد پس بهتر است بازیکنانی که کمتر فرصت داشتهاند بازی کنند؛ آنها یک فصل تمرین کردهاند و ای کاش بازی کنند تا امیدوار بمانند. اما قاسمپور به دهنوی گفت به تو ربطی ندارد و بحث در رختکن بین آنها بالا گرفت. آخر فصل قاسمپور قراردادش را با مس تمدید کرد و به باشگاه گفت من و دهنوی را نمیخواهد. ما اصلا قصد جدایی نداشتیم و اگر خاطرتان باشد تا اواخر نقل و انتقالات منتظر ماندیم و با هیچ تیمی قرارداد نبستیم. خبری از تماس باشگاه نبود و تمرینات مس شروع شد. علیرغم میل باطنی من مجبور شدم به نفت بروم و قاسم هم به تراکتور رفت.
-فصل بعدش اولین بازی خانگی مس مصادف شد با بازگشت زودهنگام تو به کرمان اما این بار با پیراهن نفت. مس آن بازی را باخت، علیه قاسمپور شعار داده شد و تو هم به شدت تشویق شدی. آن بازی برای تو چگونه گذشت؟
قلبا خیلی ناراحت بودم که مقابل مس قرار میگیرم. زمانی که به مس گل زدیم من اصلا برای خوشحالی طرف بچهها نرفتم و آمدم سمت دیگر زمین. شاید باورتان نشود اما وقتی که به هتل برگشتیم، حین دوش گرفتن از شدت ناراحتی زیر دوش گریه کردم. هواداران بعد از بازی در مقابل هتل از من خواستند که برگردم اما قراردادم با نفت تهران سه ساله بود. همیشه دوست داشتم فوتبالم را در مس تمام کنم.
-حضورت در نفت تهران هم در ادامه تحت تاثیر مصدومیتت قرار گرفت.
روند خوبی در نفت داشتم و 3 گل زدم و حدود 8 پاس گل دادم. بعد از بازی مقابل پرسپولیس بود که لیگ 10 روزی تعطیل شد و در یک بازی دوستانه مچ پایم پیچید و رباط مچم پاره شد. استخوان اضافه داشت که آن را جراحی کردم و سه بار دیگر هم جراحی کردم اما فایدهای نداشت. ای کاش هیچوقت در آن بازی دوستانه حضور پیدا نمیکردم. مدتی حتی راه رفتن هم برایم سخت شده بود و مجبور شدم فوتبال را کلا کنار بگذارم.
-همان مصدومیت هم باعث شد علیرغم اینکه در اکثر لیستهای کیروش حضور داشتی، از تیم ملی دور بمانی. درست است؟
نمیشود گفت که فقط آن مصدومیت باعث شد. زمانی که آقای کیروش به ایران آمده بود من توسط ایشان دعوت میشدم و در تمرینات تیم ملی خیلی پُرتلاش و خوب کار میکردم و حتی با حضور در لیست 30 نفره به همراه تیم ملی به اتریش رفتم. بازیکنان مس همه میدانند که من خارج از ایران نمیتوانم غذا بخورم و با خودم کنسرو میبردم. در اتریش وزنم حدود 4 کیلو کم شده بود و به آقای کیروش گفته بودند که من غذا نمیخورم و ضعیف شدهام. او به مدیربرنامههایم گفت بازیکنی میخواهد که در تمام شرایط از او استفاده کند و من از لیست تیم ملی خط خوردم. حتی لوکا هم در عربستان به همین دلیل من را نیمکت نشین کرد و گفت آیا ماشینی که بنزین ندارد میتواند حرکت کند؟ من گفتم نه. گفت تو هم چون غذا نخوردی نمیتوانی بازی کنی که من گفتم اشکالی ندارد.
-مهمترین بازی که حضور داشتی؟
بازی مقابل استقلال در آزادی. مهرداد پولادی قصد جدایی داشت و قبل از بازی علیه باشگاه و همه مصاحبه کرده بود. آقای سعدمحمدی (مدیرعامل وقت شرکت ملی مس) گفته بود پولادی باید برگردد ولی ما قبول نکردیم و ساکهایمان را جمع کردیم که دوباره گفتند مدیر شرکت مس اجازه چنین کاری را نداده است. با این وجود هم قسم شدیم تا نتیجه بگیریم. خوشبختانه استقلال را در آزادی شکست دادیم و جواب خوبی به پولادی دادیم که علیه باشگاه و بازیکنان صحبت کرده بود.
-کدام گل برای تو خاطرهانگیزتر است؟
گلم به الاهلی امارات
-بهترین دوست فوتبالیت؟
دوست فوتبالی زیاد دارم اما با بهمن کامل صمیمی هستم.
-اگر صحبت خاصی یا موضوع مهمی که ناگفته مانده، بفرما.
تشکر از شما که به یاد من بودید و همچنین مردم کرمان و باشگاه مس که خاطرات بسیار خوبی آنجا داشتم.
مصطفی سیفی برات زاده رستگارییییییی