از راهروهای وزارت صمت خبر می رسد که علی رستمی مدیرعامل تازه منصوب شده شستا به عنوان مدیرعامل شرکت صنایع مس منصوب میشود. ظرف روزهای گذشته گزینههای مختلفی برای نشستن بر روی این صندلی از سوی بازیگران سیاسی استان نامزد شدهاند.
حسین جلالی نماینده رفسنجان و انار از «حسین احمدی» گزینهی بومی، پورابراهیمی و حسنپور از«ناصر تقیزاده» و نمایندگان ترکزبان از «یاری» حمایت میکنند و نام افرادی چون ملارحمان، مقیمی، مدرس خیابانی و امرایی نیز به گوش میرسد.
هرچند برخی شانس کمتری برای جلب اعتماد وزیر صمت دارند اما صحبت درباره آنها مطرح شده است به طوریکه در روزهای گذشته خبرگزاری تسنیم در مورد خطر انتصاب یکی از این گزینهها با این پیشفرض که نزدیک به جریان سیاسی کارگزاران است، هشدار داد.
به نظر دیگر سعد محمدی نمایندگان حامی خود را چون زاهدی و جلالی از دست داده و بیشاز گذشته به غزل خداحافظی از مس نزدیک است.
حاشیه در شرکت صنایع ملی مس ایران سالهاست که بر متن غلبه کرده است و مدیران عامل ادوار مختلف این شرکت عمدتا از اوایل زمان انتصاب خود باید وقت زیادی را صرف لابی و امتیازدهی به این و آن کنند.
اردشیر سعد محمدی مدیرعامل فعلی این بنگاه اقتصادی نیز از این قاعده مستثنی نبوده بلکه در این بین شاید بیش از دیگران نیز به امورات حاشیه ای اهتمام داشته است.
او در مقطع دیگری نیز مدیریت این شرکت را در دولت دوم محمود احمدینژاد بر عهده داشته و بررسی انتصاباتش در دو دولت احمدی نژاد و روحانی بیانگر فضای حاکم بر این شرکت و مدل مدیریت او است.
برای نمونه سعدمحمدی، عبدالرضا داوری را که معاون خبرگزاری ایرنا و از منصوبین اسفندیار رحیممشایی بود، بدون هیچ سابقه مدیریت اقتصادی، به مدیرعاملی صندوق بازنشستگی مس منصوب کرد و محمد اسفندیار مدیر کل حوزه مدیر عامل عامل ایرنا را معاون صندوق بازنشستگی مس منصوب کرد تا به انحرافی، سنتی و نماینده مجلس سهم داده باشد.
او در دوران مدیریتش در دولت روحانی نیز برادرزاده معاون رئیس دفتر رئیسجمهور را بدون سابقه مرتبط مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری مس، فرزند مشاور رئیس مجلس وقت را مدیرعامل شرکت فولاد اصفهان و اقوام یکی از نمایندگان کرمان را به مدیریت شرکت افق میگذارد و معرفی شدگان سایر نمایندگان دیگر را نیز در مناصب دیگر گذاشت
سعدمحمدی اما در این دولت انتصابات را متوقف کرده و در حال رصد است تا بتواند سهمیهها را به خوبی تقسیم کند.
در این میان البته سهم خواهی افراد و جریانات و بالاخص نمایندگان را نیز نباید فراموش کرد و به نوعی مدیران شرکت مس خود را مجبور به تقسیم پستها بین افراد ذینفوذ میدانند.
در فضای پیش آمده فعلی نیز باید منتظر ماند دید آیا سعدمحمدی همچنان قادر به مدیریت حواشی و مخالفتها است و چون دو دولت احمدی نژاد و روحانی در این دولت نیز میتواند علیرغم مخالفان سرسختی همچون پورابراهیمی بر صندلیش تکیه بزند و یا باید جای خود را به فرد دیگری همچون رستمی بدهد.