شب بود که به روستا رسیدیم. همراهان من برای اولین بار به روستای تاریخی میمند آمده بودند.تاریکی شب اما الماس نهفته در دل دره را در سیاهی خود پیچیده بود.باران زمین را شسته و خنکای نسیم گونهها را نوازش میکرد.
جاده میان ده را تا اواسطش بالا رفتیم تا “کیچه “ای که قرار است شب را در آن به صبح برسانیم را تحویل بگیریم. “کیچه “نام خانههای صخرهای در میمند هست. چند هزار سال پیش از این، انسانهایی دل سنگها را شکافتند و یادگاری را به جا گذاشتند که امروزه پس از گذشت سالیان همچنان نماد عزم و اراده و اقتدار اجداد ایرانی بهشمار میرود.
خانههای با اشکال هندسی نامنظم و متفاوت که تنها در ظاهر بیرونی به هم شباهت دارند. دل سنگ به شکل ماهرانهای تراشیده شده است.به ارتفاعی به میزان قد انسان و عمقهای مختلف و سقفی که بواسطه دود حاصل از آتش سیاه شده است. کارشناسان معتقدند دود ایجاد شده از پخت و پز و سوختن هیزم به منظور گرم کردن کیچه ها موجب ایزولاسیون کیچه ها شده و از تخریب آنها جلوگیری می کند.
کیچهای که ما را در خودش جا داده امکان سکونت شش نفر را دارد.ابعاد کیچهها به سادگی قابل اندازهگیری نیست اما بزرگترین آنها از ۹۰ متر تجاوز نمیکند. به طرز ناشیانهای سیم برق بر سقف کیچه کشیده شده و زحمت نگهداشتن ۲ لامپ پرمصرف! را بر دوش میخهای فولادی انداخته است. مسئولیت این حرکت هم یقینا بر عهده پیشینیان نیست.
همراهیانم ازدیدن رد برشهایی که سنگ را ترشیده تا از آن برای خود منزل بسازد حیرت کردهاند.همه بدنبال تخمین این هستند که ساخت هر یک از این کیچهها چقدر زمان برده است.
شب از نیمه گذشته. در چوبی کیچه را میبندیم و با گوش سپردن به صدای سکوت روستا در زوایای کیچه به خواب میرویم.
صبح حیرت انگیز
روشنای طلوع خورشید خودش را از درزهای در اصلی کیچه به داخل رسانده و نوید آغاز روز را میدهد. همراهانم را دعوت میکنم که برای دیدن روستا به بیرون از خانه سنگی بیایند. چیدمان قرینه ۴۰۰ خانه سنگی در پنج طبقه بر روی یکدیگر در طرفین دره یادآور زندگی اجتماعی امروز و آپارتمان نشینی است که دو هزار و ۵۰۰ اتاق را در روستای دستکند میمند به وجود آورده است.
ورودیهای تنگ و کوتاه با درهای چوبی که انسان را وادار به تعظیم به اهالی خانه در هنگام ورود میکند. تصور این که مردمان این دیار دو هزار و ۵۰۰ سال قبل یا به تعبیر گروه کارشناسان آمریکایی ۱۲ هزار سال گذشته بدون ابزار و امکانات پیشرفته توانسته باشند چنین اعجازی را در قلب کوه رقم بزنند، دشوار می نماید. کیچهها کنار هم ردیف شدهاند در ردیفهای منظم و ورودیهایی که از دور سیاهی بر دل شنگ دیدهمیشوند. توالت در کیچهها نیست و همه اهالی برای قضای حاجت به جاده خاکی کف روستا میآیند.موضوعی که کار را برای مردمان امروز و از جمله همراهان من دشوار کرده است.
اقتصاد روستا
کیچهها که روزگاری سرپناه اجداد ساکنین میمند بودند حالا به اصلیترین منبع درآمد آنها تبدیل شدهاند.ساکنین برخی از کیچهها را به مهمانان روستا اجاره میدهند. عرف این است که برای یک شبانهروز به ازای هر نفر ۲۵۰۰۰ تومان باید پرداخت کنید. اما اگر مثل ما دیروقت به روستا رسیدهباشی به ازای هر نفر ۱۵۰۰۰ تومان هم میتوان کیچهای را اجاره کنی.برخی کیچهها تختهایی برای خواب دارند و برخی به شکل سنتی با قالی و پشتی آراسته شدهاند. ساکنین میمند از محل فروش “جاجیم”، “حصیر” ، “نمد” و گلیم و محصولات روستایی همچون کشک ، روغن محلی ، اسپارچ و … کسب درآمد دارند.
در ایام تعطیلات رسمی که میمند مسافر بیشتری را در خود جا می دهد عدهای از غیر محلیها هم به جاده خاکی وسط روستا خود را رسانده و بساط دستفروشی را پهن کردهاند. این فروشندگان فصلی که پای چیپس و پفک را هم به دهگاه باز کردهند بیشتر نیاز مسافران را برطرف می کنند.
اما پیشنهاد می کنم برای خرید از زنان اصیل ساکن میمند به طبقات بالایی روستا سر بزنید. زنان کهنسالی که در اولین برخورد شما را به نوشیدن چای تازه دم بر روی زغال دعوت می کنند و گیاهان دارویی را برای فروش به شما پیشنهاد میدهند.
صفای کیچه فاطمه خانم
فاطمه خانم یکی از زنان اصیل میمند است. هر زمان به کیچه او سر بزنی بساط چای به راه است. در بالاترین ردیف کیچههای سمت چپ دره زندگی میکند. سرزنده و خوشروست. مانند همه زنان اصیل روستایی که در «کلیدر» دولت آبادی خواندهایم. مزاح میکند و شیرینی لبخند از لبش جدا نمیشود. او همه عمر خود را در روستا بوده.حالا هم دل از روستا نمی کند.
از بارندگی امسال راضی هست اما از بساط دستفروشهایی که «میراثی ها» صدایشان میزند دل خوشی ندارد. میگوید:« مسافر بیشتر شده اما در همان کنار جاده خاکی وسط روستا احتیاجشان را «میراثی»ها برطرف میکنند و برای خرید مواد غذایی یا اجاره کیچه به ردیفهای بالایی روستا نمیآیند.»
در میمند قورمه بزنید
هوای پاک روستا اگر گرسنه هم نباشی گرسنهات میکند. فرشهای سنتی کف کیچه و بالشتهای لولهای و قوری چای هیزمی اختیار را از همراهانم گرفت. غذای محلی بهترین گزینه است.کال جوش، سیرآب بنه فله و بزقورمه و قورمه نیمرو از آن جمله هست. بزقورمه میمندیها با آنچه در کرمان طبخ میشود تفاوت دارد. بزقورمه میمندی یا شهربابکی بخش مایع آن بیشتر است و به شکل آبگوشت و با خورد کردن نان خورده میشود.
قورمه هم که قیمتش به استیک و بهترین غذاهای رستورانهای لوکس تنه میزند گزینه جذابی برای امتحان کردن است. قورمه از تیکههای کوچک گوشت تشکیل شده که توسط زنان میمندی در چربی با ادویه و نمک درهم آمیخته و مدت چندیدن ماه در شرایط یخزده نگهداری میشود. پیش از این قورمه را در زیر برف نگهداری می کردند و حالا یخچال زحمت آنرا میکشد.
قیمت هر کیلو قورمه تا ۱۶۰ هزار تومان هم میرسد. اما باید در خرید آن دقت کرد که پول را بابت چربی خالی خرج نکنید! قورمه نیمرو که این روزها در رستورانهای شهر کرمان بعنوان صبحانه عرضه میشود ریشه در همینجا دارد. قورمه را در ظرف داغ شده بریزید. چربی که گوشتها در آن پیچیده شده مایع میشود و کم کم گوشتها پدیدار می شوند. گوشت که اندک تفتی به خود دید تخممرغ های محلی را داخل ظرف بریزید. تخممرغ ها را نباید هم بزنید البته این دستور برای همه اجباری نیست!
بعد از میل کردن قورمه نیمروی چرب حتما دوغ ترش و قدم زدن در دره جادویی میمند فراموش نشود.
باز هم میمند بیایید
میمند با تاریخ ۸ تا ۱۲ هزار سال در ۳۸ کیلومتری شمال شرقی شهرستان شهربابک در ارتفاع ۲ هزار و ۲۴۰ متر از سطح دریا و با وسعت ۴۲۰ کیلومتر مربع است که مابین شهرهای یزد، کرمان و شیراز قرار دارد و میمند در دهستان میمند شهرستان شهربابک از توابع استان کرمان واقع شده است.