یادداشتی از حسین موحدی نیا دکترای جامعه شناسی
در ابتدا باید بدانیم هر منطقه ای یک توان اکولوژیک دارد. و یک حجم بارگزاری از صنعت و کشاورزی و جمعیت می تواند انجام بگیرد. و منابع موجود در آن منطقه هم توان تحمل در حد خودش را دارد. اگر بیشتر از توان محیطی از آن استفاده شود حتما ساز و کارش بهم می خورد.
در خصوص انتقال آب هلیل رود به شمال استان آنچه بیشتر به آن توجه می شود. اثرات محیط زیستی این پدیده است. که در جای خودش درست هم هست.
اما متاسفانه چیزی که به آن توجهی نمی شود. اثرات اجتماعی و فرهنگی و آسیبهای اجتماعی فراوانی است. که این مساله ایجاد میکند.
کمبود آب در میان مردمی که اقتصادشان و منابع آبی یک چسبندگی غیر منفک به هم دارد. موجب از دست رفتن شغل بسیاری از مردم، بیکاری و فقر گسترده که دروازه اصلی سوق یافتن عناصر اجتماعی به سمت انواع آسیبهای اجتماعی از جمله خودکشی، اعتیاد، قاچاق، خشونت، گروگانگیری و… خواهد شد.
نکته بعدی این است که مشکلات ایجاد شده ناشی از انتقال آب در حافظه جمعی مردم جنوب استان تا همیشه برجسته خواهد ماند و این مساله همانطور که هالبواکس اشاره میکند می تواند موجب به وجود آمدن منازعات و مناقشات گسترده در مناطق مختلف استان شود و چه بسا شکاف های منطقه ای ایجاد شده بعد از انقلاب را که به دلایل مختلف ایجاد شده است را تبدیل به گسلی عمیق و غیر قابل جبران خواهد کرد.
نکته مهمی که در این خصوص قابل پیش بینی است و باید توجه ویژه به آن داشته باشیم، این است که بعد از انتقال آب هلیل رود و کمبود آب در جنوب استان ما قطعا در آینده بحث مهاجرت گسترده را از مناطق کم برخوردار خواهیم داشت که این مهاجرت علاوه بر به وجود آمدن حاشیه نشینی و آسیب های فراوان آن موجب اختلاط فرهنگی می شود و آدم های نام هم فرهنگ کنار هم مینشینند و در تعاملات خود نمی توانند موفق باشند و در این فضا قاعدتا کنترل اجتماعی تضعیف می .شود، هنجارهای مشترک شکل نخواهد گرفت. و ما با یک بیسازمانی اجتماعی وسیع مواجه خواهیم شد. که منجر به فساد گسترده در جامعه خواهد شد.علاوه بر آن خود نا هم فرهنگی در جامعه موجب شکل گیری آسیب های فراوانی از جمله بالا رفتن آمار طلاق خواهد شد.
مشکل دیگری که این مساله به وجود خواهد آورد، شکلگیری یک احساس نا امنی طبیعی و محیط زیستی در بین مردم است. و این احساس ناامنی موجب ایجاد بی اعتمادی در جامعه خواهد شد، به خصوص بی اعتمادی مردم به حاکمیت و نتیجه آن عدم مشارکت و همکاری مردم در موقعیت های مختلف جامعه و در نهایت منجر به کاهش سرمایه اجتماعی که مهمترین سرمایه هر جامعه ای است، خواهد شد.
متاسفانه نهادهای سیاسی دهه هاست که به آب به عنوان یک ابزار سیاسی نگاه می کنند. و به هر نوع که خواستند آب را برای آنجایی که می خواهند. و برای رسیدن به اهدافشان تأمین می کنند. وقتی نگاه سیاسی باشد. قطعا مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بوجود آمده ناشی از این موضوع در نظر گرفته نخواهد شد.
عکس با نویسنده مطلب یکی نیست؟؟؟؟؟؟؟