نقدی بر فروکاستن فرهنگ به شهرت؛


سلبریتی‌زدگی و ماجرای امضای کتاب «سووشون»

0

یادداشتی از علی ملازاده روزنامه‌نگار

در روزهایی که باید ادبیات و هنر، بستری برای تأمل، تفکر و بازاندیشی فرهنگی باشند، روزبه‌روز بیشتر شاهد تبدیل این عرصه‌ها به صحنه‌هایی برای نمایش هستیم؛ نمایشی که در آن، چهره‌ها مهمتر از محتوا، دیده‌شدن مهمتر از دانستن و حضور و بروز رسانه‌ای جای تخصص و تجربه را گرفته است. ماجرای نشست و حضور عوامل سریال «سووشون» در نمایشگاه کتاب تهران، بهانه‌ای شد تا بار دیگر به این مسئله مهم پرداخته شود که آیا هنر و ادبیات در حال ازدست‌دادن اصالت خود در برابر فرهنگ سلبریتی‌هاست؟
نمایشگاه کتاب تهران، یکی از بزرگترین رویدادهای فرهنگی ایران، امسال صحنه یک حاشیه بحث‌برانگیز بود. در غرفه انتشارات خوارزمی و با همکاری این نشر و پلتفرم نمایش خانگی نماوا، به‌بهانه ساخت سریالی براساس رمان «سووشون»، «نرگس آبیار»، کارگردان سریال، و «بهنوش طباطبایی»، بازیگر نقش «زری»، در نشستی با عنوان «ادبیات در قاب تصویر» شرکت کردند. پس از آن، تصاویری منتشر شد که نشان می‌داد آنها مشغول امضای چیزی در غرفه هستند؛ تصاویری که برخی را به این باور رساند که کتاب «سیمین دانشور»، نخستین رمان مدرن فارسی به قلم یک زن، حالا توسط کسانی امضا می‌شود که هیچ نسبتی با این کتاب ندارند.
در فضای مجازی موجی از انتقادها به راه افتاد؛ برخی از سوءاستفاده از اعتبار سیمین دانشور گفتند، برخی ناشر را مقصر دانستند و برخی دیگر بازیگر و کارگردان را. گفته می‌شود امضای انجام‌شده نه روی کتاب، بلکه روی کارت‌پستال‌هایی ازپیش‌طراحی‌شده بود که همراه با نسخه‌ای از کتاب عرضه می‌شده‌اند. حتی گفته می‌شود در مواردی که مخاطبان خواستار امضای خود کتاب بودند، نرگس آبیار و بهنوش طباطبایی از این کار خودداری کرده‌اند. همچنین، پوستری که عنوان «جشن امضای کتاب» را القا کرده بود، به‌گفته ناشر به‌دلیل بدسلیقگی برخی عوامل سریال منتشر و سپس به‌سرعت حذف شده است.
بااین‌حال، آیا این توضیحات برای پایان‌ دادن به نگرانی‌ها کافی است؟ پاسخ منفی است. آنچه باعث واکنش شدید اهالی فرهنگ شده، روندی نگران‌کننده و گسترده‌تر است؛ غلبه چهره‌ها بر معنا و فروکاهیدن هنر به بستری برای جذابیت‌های سطحی و مصرفی.
در عصر رسانه‌های توده‌وار، سلبریتی‌ها جای نخبگان فکری و هنری را گرفته‌اند. آنان نه به‌خاطر توانایی‌های خلاقانه، بلکه به‌واسطه حضور دائمی در رسانه‌ها و قدرت جذب توجه، شناخته می‌شوند. این «شناخته بودن» تبدیل به سرمایه‌ای فرهنگی شده که ارزش ذاتی دارد. حضور سلبریتی‌ها در مراسمی مانند جشن امضای کتاب، نه برای ارج‌نهادن به اثر ادبی، بلکه برای انتقال جذابیت چهره به آن اثر است. این روند، هنر را به زائده‌ای از نمایش و شهرت تبدیل می‌کند.
به باور «رولان بارت»، منتقد و نظریه‌پرداز فرانسوی، در کتاب «اتاق روشن»، «تصویر مبتذل، تصویری است که پیش از دیدنش به تو می‌گوید چه باید حس کنی.» فرهنگ سلبریتی دقیقاً چنین کاری می‌کند؛ وقتی بازیگری که هیچ نسبتی با خلق اثر ندارد، در تصویری که به مخاطبان مخابره شده، به‌عنوان مؤلف یا نماد اثر شناخته می‌شود و مخاطب به‌جای تجربه زیبایی‌شناسانه، به تجربه احساسی و سطحی از دیدار با «چهره» دل می‌بندد. این همان لحظه ابتذال هنر است، جایی که ارتباط عمیق با هنر به مصرف احساسی و گذرا تنزل پیدا می‌کند.
«گای دوبور»، نظریه‌پرداز فرانسوی، مفهوم «جامعه نمایش» را معرفی می‌کند؛ جایی که زندگی اجتماعی و فرهنگ به‌جای تجربه واقعی، به بازنمایی رسانه‌ای تبدیل شده است. در نمایشگاه کتاب تهران کتاب «سووشون» تنها بهانه‌ای برای عکس سلفی و دیدار با سلبریتی‌ها شده بود، نه برای تجربه ادبی و اندیشیدن؛ حتی باوجود اینکه در این برنامه دو نویسنده و منتقد نیز حضور داشتند. در این «جامعه نمایش» ارزش‌ها جای خود را به ظاهرها و تصاویر می‌دهند و این موضوع در درازمدت بحران‌آفرین است. آن‌گونه‌که «تئودور آدورنو» هشدار می‌دهد هنر در عصر سرمایه‌داری به کالایی تبدیل شده که هدفش سرگرمی و سودآوری است، نه انتقال معنا و اندیشه. در چنین فضایی سلبریتی‌سازی آثار ادبی و هنری به‌معنای تقلیل هنر به کالایی تبلیغاتی است که به‌جای محتوا، به ظاهر و وجه رسانه‌ای آن توجه می‌شود. امروزه «رسانه، همان پیام است»؛ یعنی فرم انتقال پیام اهمیت بیشتری از خود پیام پیدا می‌کند. رسانه‌های تصویری و رسانه‌های نوین، از جمله شبکه‌های اجتماعی و تلویزیون، هنر را به نمایش بصری بدل کرده‌اند و این باعث شده است ارزش و معنا جای خود را به جذابیت و فوریت رسانه‌ای بدهند. بنابراین، وقتی یک پدیدار ادبی و هنری بیش از آنکه برای محتوا و پیامش شناخته شود، به‌واسطه امضای سلبریتی‌ها ارزش پیدا می‌کند، درواقع رسانه و نمایش بر هنر غلبه یافته‌اند.
«پیر بوردیو» در کتاب «تمایز: نقد اجتماعی قضاوت‌های ذوقی» نشان می‌دهد ذائقه و انتخاب‌های فرهنگی بازتاب‌دهنده ساختارهای قدرت و سرمایه فرهنگی در جامعه است. در جامعه‌ای که سرمایه فرهنگی تحت کنترل رسانه‌ها و چهره‌های مشهور است، ذائقه عمومی به‌سمت مصرف سطحی و نمایشی سوق پیدا می‌کند. استقبال از امضای «سووشون» توسط چهره‌های رسانه‌ای -آن‌گونه‌که در پوستر برنامه اطلاع‌رسانی شده بود- بازتاب ساختار قدرت فرهنگی است.
این روند محدود به این رویداد خاص هم نیست. طی یکی دو دهه اخیر، چهره‌هایی از بازیگران، مجریان و طنزپردازان تا خوانندگان پاپ، وارد عرصه‌هایی شده‌اند که پیشتر متعلق به نقاشان، عکاسان، شاعران، نویسندگان، منتقدان و استادان دانشگاه بود. سلبریتی‌هایی به‌عنوان داور ادبی، مدرس نوشتن یا برگزارکننده برنامه‌های فرهنگی معرفی می‌شوند، بی‌آنکه نسبت مستقیمی با سنت نوشتن، نقد یا پژوهش داشته باشند. حتی در زمینه انتشار کتاب، شاهد مجموعه شعرهایی با کیفیت بسیار نازل از چهره‌های معروف هستیم که تنها به‌دلیل شهرت مؤلفشان، در ویترین کتابفروشی‌ها قرار می‌گیرند یا نمایشگاهی از آثار آنها در حوزه‌های مختلف برگزار می‌شود که نشان می‌دهد تنها دریافتی کاریکاتوری از هنر دارند.
درواقع، مسئله بر سر انتخاب است. انتخاب اینکه آیا می‌خواهیم یک پدیدار ادبی و هنری را بستر مواجهه فردی با معنا بدانیم یا صحنه‌ای برای مصرف زودگذر، هیجانی و سطحی؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.