یادداشتی از فرشید گلزاده کرمانی فعال اقتصادی.
صحبتهای شب گذشته آقای مطهری در خصوص پوشش زنان و تحریک مردان، بازتاب گسترده یافت.
تصورات اشتباه آقای مطهری و دیگران در این حوزه هرچه باشد، تحولات اجتماعی به خصوص روندهای مرتبط با زنان، راه خود را خواهد رفت.
اما مطلب دیگری در بین صحبتهای ایشان بود که برای آینده کشور زنگ خطر است ولی در پشت پوشش زنان پنهان ماند!
در پاسخ به سوالی در خصوص لزوم سوابق و تجربههای مدیریت اجرایی برای عهدهدار شدن مسئولیت بزرگی همچمون ریاستجمهوری، ایشان به این اکتفا کرد که در مقام نمایندگی و نایب رییسی مجلس، با موضوعات مدیریتی و اقتصادی آشناست و “همین کفایت میکند”!!
به چند دلیل این نگاه و رویکرد، عوامفریبانه و برای کشور خطرناک است:
۱- به عنوان مثال: یک دکترای علوم پزشکی به صرف مطالعه و تحقیق، نمیتواند یک عمل جراحی سخت را انجام دهد. هر قدر هم از مشورت کارشناسان خوب بهرهمند باشد! بلکه سالها تجربه عملی در سطوح مختلف درمان و جراحی بیماران با شرایط مختلف، وی را صاحب دانش لازم برای “تشخیص” و “اخذ تصمیمهای سخت” میکند. در حوزههای اقتصادی و اجتماعی (که مسائل ریشه در موضوعات بسیار متنوعتری دارد)، کسب دانش مبتنی بر ورزیدگی مدیریت در سطوح مختلف، بسیار کلیدیتر و حیاتیتر است.
۲- شرایط بحرانی اقتصاد کشور، نیازمند تصمیماتی سخت به مثابه جراحی ساختار اقتصادیست. این کار باید توسط “سیاستمداری” انجام شود که “تجربه مدیریت کلان” و “اثربخش” در “حوزههای متنوع” به خصوص در حوزههای اقتصادی و سیاستگذاری را در کارنامه خود داشته باشد. رئیسجمهور بدون این توانایی، نمیتواند از میان نظریهها و دیدگاههای متنوعی که وی را احاطه میکند، تصمیم درست را به موقع اتخاذ کند. نظیر ضعف آقای روحانی که در سال۹۴ و بعد از تصویب برجام (بهترین زمان برای انجام اصلاحات اقتصادی)، در میان دو دیدگاه مدیرانش در دولت، راه بیدردسرتر ولی اشتباه را برگزید.
۳- برای جراحی سخت ساختار حکمرانی اقتصادی، رئیسجمهور علاوه بر اندیشه اقتصادی روشن و منسجم، باید درک و توانایی تجهیز تیمی هماهنگ، یکپارچه، توانمند و جسور را داشته باشد. وگرنه دولت را به شیوه سهامی مدیریت میکند و به دیدگاههای مختلف و حتی جریانهای سیاسی، سهم میدهد. همانطور که دولتهای آقایان خاتمی و روحانی از وزیرانی با دیدگاههای متضاد و پراکنده تشکیل شد و روندهای اشتباه سیاستگذاری اقتصادی در این کشمکش، فرصت اصلاح نیافت. (آشفتگی دولت احمدینژاد آنقدر زیاد بود که قابل تحلیل و اشاره نیست)
۴- تصور اینکه حضور افرادی با نفوذ سیاسی ولی بدون تجربه و دانش مدیریت کلان، میتواند با انتخاب یک معاون اول و یا وزیران توانمند جبران شود، اشتباه فاحش است. در شرایط بسیار پیچیده کشور ما، رئیسجمهور باید شخصا قدرت تشخیص و تصمیم داشته باشد تا تصمیمهای قاطع و مطمئن بگیرد. والا در موجی از دیدگاههای متضاد گرفتار و بیعمل میشود. این بهترین انتخاب برای شبکههای مافیایی و رانتی کشور است.
۵- کاندیداتوری افرادی همچون آقای مطهری که از نفوذ رسانهای برخوردارند، (به نیت استفاده از فرصت انتخابات برای ابراز نظر و دیدگاهها) حتی با فرض رد صلاحیت، افول “جایگاه سیاستگذاری و حکمرانی” به “جایگاه هماهنگی و اداره امور” است. این سیگنال اشتباه برای مردم و جامعه است. این توجیه کننده حضور افرادی با توانایی محدود در جناح رقیب است که امکان گذر از سد تایید صلاحیت را دارند. این یعنی افزایش عدم قطعیت و شانس انتخاب یک پدیده نوظهور دیگر!!
با این تحلیل، افرادی چون آقای مطهری و حتی آقای سید حسن خمینی، با فرض برخورداری از سرمایه سیاسی لازم برای جلب نظر مردم، شایستگی لازم برای مدیریت فضای بسیار پیچیده اقتصادی را ندارند.