تصادف یک دستگاه کامیون با مینیبوس سرویس کارگران معدن در یکی از جادههای زرند سه نفر جان خود را از دست دادند. بنا به اعلام مرکز فوریتهای پزشکی (اورژانس ۱۱۵) این ۳ نفر شامل راننده مینیبوسِ بدون سرنشین، راننده و سرنشین کامیون هستند.
آنچه این حادثه را در مرکز توجه قرار داد، انتشار و همرسانی ویدیوی تصادف است که از قبل از وقوع تا لحظاتی پس از آن در شبکههای اجتماعی و سپس از سوی پایگاههای خبری و خبرگزاریها، صفحات و کانالهای مجازی آنها بازنشر داده شد.
طبق این ویدیو (صدایی که گفته میشود متعلق به راننده خودوری سواری است که پشت سر کامیون در حرکت بوده است)، این راننده در حین رانندگی و احتمالا به دلیل نوع رانندگی راننده کامیون، مبادرت به فیلم گرفتن از کامیون کرده است. کامیون از سمت راست جاده منحرف و وارد خط مقابل می شود و لحظاتی بعد با یک مینی بوس تصادف میکند. صدای راننده فیلمبردار روی فیلم میگوید که از زرند شاهد انحراف کامیون بوده است.
پس از انتشار این ویدیو کاربران شبکههای اجتماعی این راننده را مورد نکوهش قرار دادند که چرا راننده کامیون که احتمالا خواب آلود بوده را با بوق زدن یا تماس با پلیس، هوشیار نکرده و مبادرت به فیلمبرداری کرده است.
کار با تلفن همراه و فیلم گرفتن با آن حین رانندگی تخلف است اما آنچه بینندگان این ویدیو را به واکنش واداشته این تخلف نیست بلکه آگاه نکردن راننده کامیون و اطلاع ندادن به پلیس راهور و ارزیابی اخلاقی این اتفاق است.
طبق ویدیو و آنچه می بینیم نمی توانیم پاسخ دهیم آیا راننده فیلمبردار که قطعا فیلمبرداری او تخلف است تلاشی برای هوشیار کردن راننده کامیون کرده است یا خیر و آیا می توانسته چنین کاری بکند؟ ندیدم کسی بپرسد سرنشین کامیون که متاسفانه جان خود را از دست داده آیا متوجه انحراف راننده شده، نشده یا خواب بوده است.
قرار گرفتن در چنین موقعیت هایی ممکن است برای ما اتفاق بیفتد. برخی از حوادث؛ ظرفیت شهرت سازی دارند. در تقسیم بندی شهرت یکی از موارد هم اتفاقات ناگهانی است که فرد اگر در آن موقعیت خاص حضور داشته باشد و عکس و فیلمی هم از آن منتشر شود به یکباره شهرتی برای وی دست و پا می شود. اما همواره شهرت جنبه مثبت ندارد شبیه همین اتفاق و ماجرای راننده فیلمبردار که شانس آورده و تصویری از او منتشر نشده و صرفا صدای او شنیده می شود. گرچه شاید اصلا هدفش شهرتطلبی نبوده است. خیلی وقتها هم رسانهها و پوششهای رسانهای شهرتساز میشوند.
حس گزارشگری شاهدان عینی در روزگاری که صبح تا شب زندگی ما با شبکههای اجتماعی پیوند خورده است پدیده عجیبی نیست اما اینکه در هر موقعیتی صحیحترین و اخلاقیترین کار کدام است گاه شبیه همین اتفاق، به یک مسئله حیاتی تبدیل میشود.
اگر این ویدیو به شبکههای اجتماعی نمیرسید و یا اگر میرسید و چندان همرسان نمیشد قضیه متفاوت بود. حالا اما سیل سرزنشها به سمت راننده فیلمبردار در حال شلیک است. ممکن است با بازنشر آن در رسانههای خارج از کشور این نگاه سرزنش آمیز متوجه فرهنگ ایرانیها شود. معمولا در چنین مواقعی با ناشیانهگری و بهجای واکنش منطقی، چندین نمونه خارجی را میآوریم که فقط یک ایرانی نیست که مرتکب چنین خطایی میشود ببینید یک آمریکایی و اروپایی هم مرتکب چنین اشتباهی شده است اصلا فلان شخصیت سیاسی غربی هم چنین کرده و سندش هم موجود است.
به موضوع گزارشگری شاهدان عینی برگردم که از قضا در بسیاری از موارد کارگشا بوده اما در چنین موقعیتی باید اخلاقی ترین و صحیح ترین کار ا انجام داد که قطعا فیلمبرداری نبوده است.
تلاش برای هوشیاری راننده کامیون با رعایت اصول ایمنی، ارتباط با پلیس، اطلاع دادن و راهنمایی گرفتن می تواند در زمره این امور باشد که در این زمینه ها به آموزش و معرفی راههای ارتباطی نیاز داریم.
راننده فیلمبردار شاید قصد داشته این تصاویر را در اختیار پلیس قرار دهد تا تخلف راننده کامیون را مستند کند و هیچ گاه به ذهنش خطور نکرده که چنین حادثه ناگواری رخ دهد و اگر مینی بوس حامل سرنشین بود ابعاد تلخ این حادثه صدچندان می شد. شاید هم تلاش خود را برای هوشیار کردن راننده کامیون در آن جاده دوبانده و شلوغ به عمل آورده باشد.
هدف نکوهش کردن نیست. باید از این حوادث درس گرفت تا در موقعیت های مشابه، تصمیم صحیح گرفته شود. سه تن در این حادثه جان خود را از دست دادند. حواسمان به راننده فیلمبردار باشد او دارای عذاب وجدان هست و نیاز به تجزیه و تحلیل و مدیریت آنچه اتفاق افتاده دارد.
ما نیز همچون راننده کامیون منحرف نشویم در کنار درس گرفتن و تذکر دادن در قبال این اتفاق تلخ؛ اصلاح نقاط حادثه خیز جاده ها، نظارت بیشتر بر رفتار رانندگان، پایش تصویری جادها، آموزش های همگانی، رعایت اخلاق در فضای مجازی و واقعی، تعریض و دوبانده کردن جاده های پرتردد و پاسخگوبودن همه افراد و دستگاههای دخیل را مطالبه کنیم.