یادداشتی از نجمه سعیدی سردبیر روزنامه کاغذ وطن.
سفر دو روزه استاندار به جنوب استان، پر از امید بود برای خطه ای که انگار محرومیت جزء جدا نشدنی آن است، شادمانی از توجه عالیترین مقام دولت در استان به هفت شهرستانی که مردمانش در صبوری کردن بینظیر هستند.
حالا اولین قدمهای زینیوند در سمت جدیدش بر خاک این دیار نشست، سفر پر بود از افتتاح، توجه و البته وعدههای گوناگون. واقعا ره آورد این سفر، جدا از همۀ نکات مثبتش چه میتواند، باشد؟، بی شک «امید» است.
وقتی استاندار از فرماندار منوجان میخواهد که وضعیت معینهای اقتصادی آن شهرستان را روشن کند تا ابهامها برطرف شود، وقتی استاندار، صمت را موظف به پیگیری آلودگیهای احتمالی محیط زیستی کارخانه طلای فاریاب میکند، وقتی استاندار در بازدیدهای از پیش تعیین شده، از توجه به مردم سخن می گوید، امیدها زنده میشود.
اما کاش، آقای استاندار آن چیزهایی را که در بازدیدهای از پیش تعیین شده، نیست را هم ببیند، درد مجتمعهای آبرسانیای که فعال نمیشوند و درنتیجه ساکنین روستاهای بیشماری در جنوب، از نبود آب آشامیدنی رنج میبرند و بعضا مدتها است، تنها درگیر خرید انشعاب و لوله کشی هستند.
کاش به قول استاندار سابق، جاده های آخر زمانی جنوب را هم ببیند که راهداری مانده با این بی اعتباری، سراغ ترمیم کدام برود و کدام را بیخطر کند، کاش ببیند که هفت شهرستان جنوبی، حتی یک مرکز نگهداری سالمندان ندارد.
کاش ببیند هنوز در جنوب بچهها با نیش عقرب میمیرند، کاش درد بیاینترنتی و درس خواندن کودکان را بر بلندای سورگاه ببیند و ای کاش هزار چیز دیگر را که در بازدیدهای از پیش تعیین شده دیده نمیشود را هم ببیند تا بتوان دلخوش داشت به آینده.