یادداشتی از محمدعلی شهابی روزنامهنگار و کارشناس تأمین اجتماعی.
استان کرمان با ۳ونیم میلیون جمعیتی که دارد به نیویورک ۵۰ میلیونی نزدیک میشود، اما نه در کیفیت زندگی، بلکه نصب تعداد دستگاه MRI!
امروز هفدهمین مرکز MRI هم در زرند افتتاح شد؛ مراکزی که افزایش بیرویه آنها، فاقد توجیه اقتصادی و اکچوئری بوده و خلاف گایدلاین و سطحبندی نظامسلامت است.
اصولاً مبتنی بر تصمیم احساسی مسئولان محلی، نمایندگان مجلس و گاهی برخی پزشکان ناآشنا به اصول اقتصادسلامت است.
حرفبیاساسشان این است، حالا که شرکتهای معدنی این همه خرج میکنند خب یک MRI هم برای شهرشان بخرند.
افزایش تقاضاهای القایی و بیشترشدن گرایش به پاراکلینیک به جای شواهد، فقط یکی از عواقب این اقدامات است.
همین دیروز معاونت درمان وزارت بهداشت اعلامکرد که ۴۰ درصد درخواستهای سیتی و ام آرآی فاقد اندیکاسیون و توجیه علمی است؛ آماری که کاملاً غلط است و براساس آخرین پژوهشهای انجامشده در یک بیمارستان اصفهان ۹۰ درصد فاقد اندیکاسیون بوده است.
استان کرمان مرکز معادن مس، زغال و سنگآهن است و از محل مسئولیتهای اجتماعی شرکتهای مربوط باید مبالغی در جاهای مورد نیاز و محروم هزینه شود اما نمیدانند مبالغ را کجا هزینه کنند.
گلگهر در سیرجان با وجود قرار داشتن دو بیمارستان مجهز، بیمارستانی راه انداخته که ضریب اشتغال تخت و استفاده از امکانات آن تا کنون ۳۰ تا ۴۰ درصد گزارش شده و قطران زرند هم امآرآی برای این شهر خریده است؛ شهربابک هم به زودی راهاندازی میشود؛ احتمالاً مسیهای رفسنجان هم در رقابت با سایر معادن وقتی ببینند، نوبتشان یک هفته طول کشیده، ۳ تسلا خواهندخرید!
این افزایش بیرویه دستگاههای MRI بخصوص در شهرستانها شبیه همان کاشت محصول هندوانه و برنج، ساخت کارخانه قطران و ذوبآهن و کاشی و فولاد در کویر است.
ما تا کی باید از یک سوراخ چندبار گزیده شویم؟
چرا کسی نیست یک ذره از منطق به جای احساس استفاده کند؟
چرا کسی نیست به جای آثار کوتاهمدت طرحها به سرانجام آنها بیندیشد؟
راهاندازی MRI در شهرستانهای زرند و چند روز دیگر شهربابک و سیتیاسکن در گلگهر، کمک به ارتقا سلامت استان نیست؛ من اسمش را میگذارم نادانی یا سوارشدن بر موج شرکتها، اما دلدادههای پاراکلینیک بگذارند توسعه و ارتقاسلامت.
کل درخواستهای MRI زرند در یک ماه ۲۰۰ عدد هم نیست؛ در بافت و شهربابک هم همین میزان که جمعاً همه پروسیجرهای آنها معادل یکهفته بیمارستان شفاست تازه بیشتر درخواستهای شهرستانها که برای انجام آنها راهی کرمان میشوند، فاقد اندیکاسیون است.
در هیچ کجای جهان اینطور نیست، شب میخوابید، صبح که از خواب بیدار میشوید، کنار منزل شما دستگاه MRI نصب کرده باشند.
امآرآی یک اقدام تکمیلی و غیراورژانسی است و راهاندازی آن در شهرستانها آن هم با فاصله کم از مرکز استان، محلی از اعراب ندارد؛ در عوض باید منابع در جای مورد نیاز هزینه شود اما در کشور ما همه چیز شبیه جریان نابودی سفرههای زیرزمینی پیش میرود.
نه کسی مانع میشود نه کسی دانش آن را دارد که جسورانه در جلسه شورای اداری و اقتصاد استان اعلام کند در مسائل تخصصی از اهل فن مشورت بگیرند و نه کسی ککش میگزد که اینمنابع چگونه تلف میشوند؛ این جمله را باید برسردر دفتر نمایندگان مجلس بنویسند که هر بیمارستان یا شهرستان یک دستگاه سیتی نیاز دارد، اما هر بیمارستان و شهرستان یک امآرآی نیاز ندارد؛ اما سوال اصلی این است چرا وزارت بهداشت مجوز نصب این دستگاهها را خلاف طرح سطحبندی صادر میکند؟
رای شهرستان بافت از محل وامبانک جهانی بوده و ربطی به معادن ندارد.
نکته اصلی: استاندار و شورای سلامت استان نباید اجازه دهند ایندستگاهها درشهرستانها راهاندازی شوند.
دستگاهی که با بودجه ملی تهیه و خریده شده است باید بتواند برای اکثریت مردم خدمترسانی کند.
دستگاههایی امآرای زرند، بافت و شهربابک بایستی در بیمارستانهایی افضلیپور، کلینیک بعثت و مرکز استان نصب میشدند که جامعه هدف بالایی مشمول خدمت شوند نه اینکه در شهرستانهایی با روزی ۵ پروسیجر.
اما روسای شرکتهای معدنی اگر خیلی دلتان به حال سلامت مردم سوخته و دنبال نصب تابلوی تبلیغی نیستید، این پول را هزینه بهسازی جادههای دشتخاک زرند، یزدانشهر و روستاهای اطراف کنید که سالیانه ده ها نفر از مردم را قربانی میکند.
یا بیمارستان گلگهر، با وجود دو بیمارستان مجهز متعلق به وزارتبهداشت و تامیناجتماعی سیرجان، محلی از اعراب نداشته است و مکان آن حتی میتوانست در کرمان باشد نه سیرجان یا با پولش جادههای مرگ را اصلاح کنند؛ اما راهاندازی MRI و پاراکلینیک در زرند و (بهزودی) و بیمارستان گلگهر، بدون توجه به نیازهای اساسی جامعه، نه تنها اولویت نیست، بلکه مانند انداختن سکههای طلا درآب از سوی کودکی است که از صدای قلپقلد.