خیانت یکی از آسیب های روابط زناشویی به شمار میرود که توسط مرد اتفاق می افتد و زن نیز مجبور به تطابق با وضعیت پیش آمده بود.اما اخیرا به نظر می رسد خیانت توسط زنان رو به افزایش است.در این نوشته این آسیب اجتماعی از دیدگاه جامعه شناسی و روانشناسی مورد کنگاش قرار گرفته است.
باید تغییرات خانواده مدیریت شود
«وحید زاده» جامعه شناس در پاسخ به اینکه آیا واقعا چنین آسیبی در جامعه وجود دارد می گوید در حوزه های اجتماعی هیچوقت موفق به ارائه آمار دقیق نمی شویم ولی یک سیگنالهایی وجود دارد که با استناد به آن علائم می توانیم بگوییم جامعه در معرض یک بیماری یا اختلال رفتاری قراردارد.
مثلا وقتی در ساختار اجتماعی یک مبحثی در گفتمان روزمره مردم شیوع پیدا می کند و در مورد آن صحبت می شود می توان نتیجه گرفت که جامعه در معرض موضوع مورد صحبت مردم قرار دارد.
وی افزود بنده یک مورد توصیف آماری در مرکز مشاوره تلفنی ۱۴۸۰ انجام دادم با توجه به اینکه فرد ناشناس باقی می ماند من یک سیگنال هایی را راجع به این موضوع (خیانت توسط زنان)دریافت کردم.
او درمورد این صحبت که این آسیب در نسل قبل مشاهده نمیشد می گوید ما نمی توانیم این موضوع را به نسل های قبل ارجاع دهیم. هر دوره ای الزام ها ی خود را دارد ما باید این را یاد بگیریم و بفهمیم.
این جامعه شناس می گوید خانواده هم یک پدیده اجتماعی است از ابتدا که شکل گروهی، گله ای و اختلال جنسی داشته شروع شده به خانواده مادر سری و پدر سری رسیده و در زمانهای اخیر به خانواده هسته ای قطعا در این مرحله هم متوقف نمی شود.
به گفته وحید زاده خانواده از دهه هفتاد وهشتاد آبستن حوادثی بود، اما مورد توجه مسئولین واقع نشد، در مقابل تغییر شکل خانواده مقاومت صورت گرفت و جهت حفظ وضعیت قبلی خانواده تلاش شد. در صورتی که مگر جامعه امروز ما مگر تکنولوژی حاکم بر جامعه امروز ما مگرشیوه معیشت امروزی ما مانند نسل گذشته است که توقع داریم سبک زندگی مثل گذشته باشد.
وی افزود در طول زمان زندگی اجتماعی کاملا تغییر کرده، با توجه به تغیرات همه پدیده های منتسب به دوره قبل در این دوره آمادگی گذر به مرحله دیگر را پیدا می کنند. سازو کار اداری فرهنگی اجتماعی باید تسهیلگر تحقق این تغییر شود، اما من مسئول به جای تسهیل جبهه گیری کرده و می گویم نه گذشته از آینده خیلی بهتر است. در صورتکه وقتی را جع به این مسايل می خواهیم صحبت کنیم باید به دیدگاههای علمی استناد کنیم با اندیشه های واپس گرایی در مورد اتفاقات امروزنمی شود قضاوت کرد.
او می گوید بر اساس دیدگاه تکاملی جامعه در یک مسیر حرکت می کند اگر تکنولوژی خوب است پیشرفتهای مختلف خوب است پس تغییر در این زمینه هم باید اتفاق بیفتد و احتمالا خوب است. باید برای تغییر خانواده برنامه داشت. چون جامعه برنامه ندارد، میگویند همینطور خوب است باید همین را به شدت حفظش کنیم
به اعتقاد وحید زاده جلوی آب رود و یک جو را سد بکنیم جمع میشه جمع میشه و نهایت ویرانی به بار می آورد. خیانت زنان مسئله ای بازمانده ازخانواده ای است که باید تغییر شکل می داد. اما با مقاومت روبرو شد. وظایف و کارکردهای خانواده متفاوت شده، دیگر آن کارکردها و وظایف گذشته را ندارد و آمادگی حرکت به سمت و سوی جدیدی را دارد. این ربطی به بحران فرهنگی، تهاجم فرهنگی و .. ندارد.
وی می افزاید که دیدگاه های تکاملی به این موضوع اشاره دارد. اینها دیدگاههای علمی است تئورسین هایی پشت این دیدگاه ها هستند. وقتی جامعه از دوره فرا مدرن به دوره پسامدرن حرکت میکند، دوره پسامدرن اقتضائات خود را دارد و باید پذیرفت، فقط باید برنامه ریزی و مدیریت کنیم.
به گفته این جامعه شناس اکنون جامعه ما در حوزه روابط زناشویی، رابطه های والد فرزندی، رابطه های خواهر برادر، تعاملات اجتماعی و روابط بین فردی مشکل دارد. همه این موارد برای این است که تغییرات را انکار میکنیم. در حالیکه واقعیت هست و باید با برنامه ریزی مدیریت کنیم. الگوهایی در تمام دنیا هست، جامعه ما نیز این الگوها را طی میکند، فقط به دلیل مقاومتهایی که می شود ما از زمان عقب هستیم. اگر تغیرات ۲۰ یا ۳۰ سال پیش در سایر جوامع اتفاق افتاده، در جامعه ما الان دارد اتفاق می افتد.
او می گوید که سایر جوامع چگونه از این مراحل گذشتند، نوع خانواده جدید در سایر جوامع چگونه است؟ ما قضاوت که خوب یا بد است نمی کنیم. دوره های مختلف زندگی اجتماعی اقتضائات خاص خود را دارد، خوب یا بد بودن و از این منظرنگاه کردن قضاوت ارزشی است، شاید الگوهای گذشته به نظر بعضی از ما بهتر بوده، اما واقعیت الان چیز دیگری است. جامعه باید بتواند طوری سیاستگذاری کند تا افرادی که قرار است برای آنها تصمیم گیری شود، آسیب کمتری ببینند، نه اینکه مسئول نظر خود را با یک شکل غیر تخصصی غالب کند و بگوید گذشته مقدم بر آینده است.
وحید زاده می گوید از نظر ما همه اتفاق هایی که در جامعه در حال وقوع است، قابل پیش بینی بود. وقتی خانواده را به شکل ثابت می خواهیم نگه داریم و برای آن برنامه ای نداریم. ما در حوزه های اجتماعی هیچ برنامه کارشناسی نداریم. اصلا در حوزه های اجتماعی همه افراد جامعه تئورسین هستند و از همین جا لطمه می خوریم. ما ناگزیر هستیم که به کارشناسان حوزه اجتماعی رجوع کنیم، رجوع نکردن باعث نابودی فرد و جامعه می شود.
به اعتقاد وحید زاده اگرتغییرات خانواده مسیر تعریف شده خود را میرفت، این همه مسئله ایجاد نمی کرد، این همه هزینه به جامعه درحال گذر تحمیل نمی شد. هزینه ها غیر قابل محاسبه است، یک فرد درگیر نیست، یک جامعه درگیر است. این معضل ها منتسب به روند حرکت نیست، منتسب به بی برنامگی جامعه است.
وی افزود من مسئول اگر بپذیرم این مسیر به هر صورت باید طی شود و در سایر جوامع طی شده اگر من در این مسیر با نگاه تخصصی برنامه ارائه دهم، آموزش و آگاهی هایی را به شهروندان بدهم، طبیعی است که جامعه در این مسیر حرکت می کند، اما چون آگاه است خطری او را تهدید نمی کند، افراد آگاهانه جلو می روند.
به گفته وحیدزاده در مرحله گذار رابطه های زناشویی استحکام قبلی را ندارد یا انتظاراتی که زن و شوهر از یکدیگر دارند با گذشته متفاوت است و انتظارات بسیار بالایی است. خانواده باید یاد می گرفت فرزندش را طوری تربیت کند که اگر فردا قرار است با کس دیگری هم خانه شود، پاسخگویی به انتظارات را داشته باشد و خود را آماده پاسخگویی به چنین انتظاراتی کند، نه اینکه بچه را برای گذشته تربیت کند و بفرستد در آینده زندگی کند.
این جامعه شناس افزود هیچ پدیده اجتماعی ثابت نیست، زندگی اجتماعی ما آبستن تغیرات متعددی است. مسئولین باید ذهنشان را آماده این تغیرات کنند و گرنه آسیب این عدم آمادگی متوجه کل جامعه خواهد شد. ما حق نداریم دیدگاهها و باورهای خودمان را به جامعه تحمیل کنیم.
وی می گوید که مهم نیست ترجیح من مسئول چیست و چه چیزی را می پسندم، وقتی در رابطه با یک روند می خواهم صحبت کنم، باید به دیدگاههای علمی و مکاتب موجود رجوع کنم.
وحیدزاده با گلایه از وضعت موجود می گوید که در جامعه ما زدن حرفهای جدید جرم است با وجودیکه در اسلام بحث اجتهاد را داریم اسلام پویاترین دین است، ما قواعد جامعه را متناسب با نیازهای روز باید تعریف کنیم.
«فاطمه امیر عاجلو» روانشناس در پاسخ به این سوال که آیا واقعا این آسیب در جامعه وجود دارد می گوید که بله تعداد زیادی از خانواده ها یا با این مسئله مواجه هستند یا با فکر این موضوع در گیر هستند یعنی فکر می کنند در آینده این مشکل پیش بیاید، آمار خیانت شاید کم باشد اما فکر ترس از خیانت خیلی زیاد است.
زنانی که خیانت می کنند دنبال انتقام هستند
به اعتقاد امیرعاجلو زن امروز می خواهد انتقام بگیرد ولی اولین فردی که در این رابطه ها ضرر می کند خود زن است.این مشاور خانواده روند وقوع خیانت توسط زن را اینگونه شرح می دهد: خیانت از اینجا شروع می شود که فرد احساس می کند همدم ندارد، همسرش بهش خیانت کرده، بعد یک رابطه کلامی با یک مرد آغاز می کند. در این رابطه کلامی می گوید:مواظبم، آسیب نمی بینم، می توانم رابطه را مدیریت کنم. با فکر مدیریت رابطه وارد می شود. شروع رابطه صحبت تلفنی یا حضوری است و اگر زن مورد توجه همسرش نباشد، تمام درد دلش را به این مرد میگوید. مرد جدید دائم دلداری میدهد، خوبی های زن را تحسین می کند و راهنمایی می کند که چکار بکند که زندگیش بهتر شود. زن می گوید این کمک عاطفی من هست و دارد همکاری می کند که زندگیم بهتر شود. بنابراین وابستگیش بیشتر و بیشتر میشود. بعد ازمدتی وابستگی بیشترمنجر به دیدارها و زیاد شدن گفتگوهای تلفنی می شود. بعد عادت به دیدن اتفاق می افتد و این شروع یک عشق کاذب است. این عشق نیاز زن و مرد را بیشتر میکند، در گیر و دار این حوادث مرد با خرد و زن با احساس وارد میشود. نهایتا منجر به رابطه میشود، وقتی حس میکند تکیه گاه دومش هم قصد سواستفاده از او را دارد، می شکند.
به اعتقاد امیر عاجلو وقتی حس می کنیم همسرمان دارد خیانت می کند با آنچه که میبینیم جداست، این احساس شاید درست نباشد، باید به این احساس بی توجه باشیم، همسر شایسته تری باشیم، زنانگی به خرج دهیم. متاسفانه زنهای جامعه ما اکثرا دارند مرد می شوند، نان آور خانواده شده، کارهای مردانه انجام می دهند وبه مرد شدن افتخار می کنند.
وی افزود که شک منجر به سردی رابطه می شود، در صورتیکه اگر زن بیشتر به زنانگیش توجه کند، احتمال بهبود روابط بیشتر است. در جامعه ما مهارت های زندگی کم است، هنگام مواجه با مشکل فوری یک راه حل احساسی تند انتخاب می کنیم.
توصیه امیرعاجلو این است که اگر ثابت شد مرد خیانت کرده است، اگر نمی توانیم تحمل کنیم جدایی بهترین راهکار است، نه اینکه خود، طرف مقابل و بچه ها را آزار دهیم.
راه دوم : واقعا بخشیدن و زندگی کردن است. گاهی زن می گوید بخشیدم، اما نتوانسته ببخشد و زندگی دستخوش نوسان است. در این موارد زندگی جهنم می شود و بچه ها آسیب می بینند.
وی معتقد است خانواده هایی که با این مشکل مواجه هستند، حتما باید به مشاور مراجعه کنند. خانم و آقا و اگر فرزند بالای ۱۵ سال دارند باید در جلسه های مشاوره حضور داشته باشند.
او می گوید که اگر مرد خطایش راپذیرفته و خواهان ادامه زندگی است، اما زن مایل به جدایی است و فقط بخاطر مسائل مالی حس می کند مجبور به ادامه زندگی است، اینجا نقش مرد مهم است. می تواند بگوید اگر می خواهی جدا شوی من زندگیت را تامین می کنم، چون من مقصرم. سعی کند به هر شکل که می تواند اعتماد خانمش را جلب کند، یک مدت زندگیشان را از هم جدا کنند و زمانی اعتماد دوباره ایجاد شد برگردند.
به گفته این روانشناس زنانی که بخاطر مسائل اقتصادی اجتماعی مجبور به تمکین از مردی میشوند که اصلا دوستش ندارند، اینها به لحاظ روانی بسیار آسیب پذیرند واغلب بیمار می شوند.
این روانشناس بر این اعتقاد است، زنانی که خیانت می کنند و همسرانشان متوجه نمی شوند، اینها احساس می کنند امانتدار نیستند. چون هدف زن از ایجاد رابطه دوم ارتباط عاطفی بوده نه رابطه جنسی، با وقوع رابطه جنسی حس می کنند قبل ازهمسرشان به خودشان خیانت کردند. این اتفاق برای خانمهایی است که روابط عاطفی خانوادگی سردی دارند. اگر خانواده ها بعد ازدواج هم پشتیبانی عاطفی کنند، این مشکلات کمتر پیش می آید.
وی افزود مردی که خیانت کند، احساس برد می کند. ولی زنی که خیانت می کند، احساس شکست می کند. چون در رابطه زن منفعل است. بخاطر این موضوع زن آسیب بیشتری می بیند.
وی یادآور شد گاهی یک زن وارد زندگی ما میشود، شاید بتوان گفت کسی از جنس ما مقصر است. زن تازه وارد هم احساس آرامش نخواهد کرد. مردی که به همسرش خیانت کرد به نفر دوم هم خیانت می کند این ترس برای زن دوم همیشگی است. شاید زن دوم این مرد را بدست آورد، اما این دیوار کج قابل اتکا نیست.
توصیه این مشاور خانواده این است که مرد و زن باید کانون خانوادگی گرمی داشته باشند. نود درصد وقت را به خانواده و فقط ده درصد به دوستان اختصاص دهیم.
به اعتقاد امیر عاجلوزن باید روی موفقیت های فردی خود تاکید کند. زن اگر قوی باشد همسر و فرزندانش لذت می برند. وی خطاب به زنان می گوید بخاطر خودمان تغییر کنیم، باید اول خودم بعد همسرم بعد فرزند لذت ببریم. نه اول فرزندم، بعد همسرم و در اخر خودم.
وی تاکید کرد که صد در صد خواسته های ما در ازدواج برآورده نخواهد شد. هیچ کس نمی تواند مطابق میلش همسر پیدا کند. هیچ فردی هم نمی تواند مطابق میل همسرش زندگی کند. شاید روزهای اول سعی کند، اما به مرور زمان نقش بازی کردن غیرممکن می شود.