حال و هوای بم در شانزدهمین سالگرد زلزله| مردم در پنج دی 82 ماندهاند
در شانزدهمین سالگرد زلزله پنجم دی ماه ۸۲ حال و هوای شهر بم غم زده است.
انگار غباری از اندوه بر فضای آن پراکنده شده.
مردمان این شهر با لبخندهای تلخشان سنگهای مزار عزیزانشان را با گل و میوه تزیین کردهاند.
بار دیگر این غم بزرگ برایشان تداعی شده.
یکی از شهروندان بمی به خبرنگار کرمان نو میگوید
یاداوری این روزها برایمان سخت است و قابل توصیف نیست.
وی ادامه میدهد که شاید ما مردم با این موضوع کنار آمده باشیم اما یادآوری آن خیلی سخت است.
فرد دیگری میگوید یک مادر هیچ زمان فراموش نمیکند.من سه فرزند و همسرم را از دست دادم و تنها ماندم با تنهایی.
او تاکید میکند که هیچ زمان آن روز فراموش نمیشود.
هر سال که نزدیک روزهای پنجم دی ماه میشویم روزهای اول و آشفتگی ساعات اولیه زلزله تداعی میشود.
خانمی هم که اهل شهرستان بم نبود درباره حس و حالش اینگونه توضیح میدهد: من بمی نیستم اما همیشه در این پنج سالی که در بم زندگی کردهام با نزدیک شدن سالگرد زلزله حال و هوای خیلی بدی دارم.
وی میگوید که مردم بم شانزده سال است که در پنج دی ماه ۸۲ ماندهاند. بیشتر این آدمها غریب ماندند. این غریبی را میتوان در چشمانشان دید.
او ادامه میدهد که غریبی را از مدل گل گذاشتنها روی سنگ قبر عزیزانشان میتوانیم بفهمیم. میتوان دردشان را حس کرد.
او میگوید که
مردم بم خنده هایشان تلخ است. دیگر اشکی برایشان نمانده اما تاول آن زخم روی بدنشان مانده است. وقتی میگویند همه افرادشان را از دست دادهاند؛ آدم از درون فرو میریزد. بازی زندگی برای بمیها یک سرش سوخت بود و یک سرش انتظار، انتظاری برای رسیدن به عزیزانشان.
همچنین اینجا میتوانید خردهروایتهایی از زلزله بم را بخوانید: