به این مناسبت «کرمان نو» گفت و گویی با یک روانشناس کودک و نوجوان راجع به شروع مدرسه برای کلاس اولی ها و اوضاع و احوال نوجوانان در مدرسه انجام داد.
“شیرین سادات علوی” با اشاره به سن ورود بچه ها به مدرسه می گوید بچه های هفت ساله که وارد مدرسه می شوند، اکنون مثل گذشته اولین باری نیست که از خانواده جدا می شوند و این نکته مثبت بسیار مهمی است. به لحاظ روانشناختی کودک هفت ساله بسیار مشتاق ارتباط با هم سن و سال های خود است و شرایط مدرسه این فضا را برای کودک بوجود می آورد، مدرسه باید کودک محور باشد. باید شخصیت کودک برای معلم مهم باشد نه اینکه چه نمره ای را کسب کرده، در این صورت کودک محیط مدرسه را دوست خواهد داشت.
این متخصص روانشناسی کودک و نوجوان در مورد اینکه روزهای اول والدین کلاس اولی ها چگونه برخورد کنند؟ معتقد است كه در زمینه همراهی با کودک، اگر قبلا کودک به پیش دبستانی رفته باشد، معمولا والدین می دانند که اضطراب کودک هنگام جدایی چقدر است. اگر حس کردند اضطراب باعث می شود کودک محیط را درک نکرده و تمرکز نداشته باشد، سعی کنند پیش کودک بمانند. وقتی هم خواستند از کودک جدا شوند، یک وسیله از خودشان پیش کودک بگذارند، مثلا کیف پول و بگویند برای انجام کاری می روند و بر می گردند. حتما از کودک خداحافظی کنند، حتی اگر کودک گریه می کند، یکدفعه غیب نشوند. در حالت معمول بعد از پنج روز اضطراب کودک تمام می شود، اگر اضطراب کودک زیاد و در حد اختلال بود، به مشاور مراجعه کنند.
وی راجع به انجام ندادن تکالیف مدرسه می گوید که باید دو تا سه ماه با کودک مدارا کنیم و فرصت دهیم تا فضای جدید برایش نهادینه شود. اگر باز هم مشکل پابرجا بود، باید دلیلش را بررسی کنیم که آیا اختلالی وجود دارد یا فقط بخاطر بازیگوشی کم کاری می کند؟ ممکن است اختلال خاصی در نوشتن ،ریاضیات یا درک مطلب وجود داشته باشد.
این روانشناس افزود که باید با رجوع به مشاور دلیل کم کاری مشخص شود، اگر ایرادی وجود نداشت، بحث بازیگوشی و عدم مسئولیت پذیری در میان است. در این حالت پله پله از کودک انجام وظایفش را بخواهیم، مثلا کیفش را آماده کند.
علوی راجع به ساعت خواب کودک بر این باور است که نباید توقع داشته باشیم تمام اعضای خانواده بیدار باشند و تلوزیون نگاه کنند و یا وسط مهمانی کودک را مجبور به خوابیدن کنیم. بلکه باید همه اعضای خانواده از یک نظم خاص پیروی کنند و همراهی داشته باشند، کودک حس کند خب کاری است که همه انجام می دهند، در غیر این صورت کودک همکاری نخواهد کرد.
او در مورد استقبال از کودک وقتی که از مدرسه به خانه برمیگردد، می گوید که اجازه دهیم خستگی اش رفع شود و از اتفاقات مدرسه بگوید. فوری نگوییم تکلیفت را انجام بده، فضای پادگانی نسازیم. همچنین لازم است که کوچکترین کار مثبت کودک را بصورت کلامی و نیز غیر کلامی تشویق کنیم.
به گفته “علوی” یک ماه اجازه دهیم کودک با قوانین مدرسه آشنا بشود، مثلا در مورد مواظبت از وسایلش، بعد یک ماه سعی کنیم کودک قوانین را رعایت کند اگر مدادش را گم کرد، مداد برایش بخریم ولی مثلا بگوییم با این پول میخواستم فلان اسباب بازی را برایت بخرم ، ولی مجبورم مداد بخرم. هفته دیگر اگر مدادت را گم نکنی، اسباب بازی را برایت می خرم. ماه اول معلم هم باید با کودک مدارا کند، اما اگر مشکل رفتاری خاصی داشت مثلا روی صندلی نمی نشست یا مشکل جدی در یادگیری داشته باشد، دانش آموز به مشاور معرفی شود.
به خود دانش آموز توجه کنیم نه نمره اش
این روانشناس معتقد است که کلا در مدرسه باید به ابعاد رشد دانش آموز توجه شود. برای مدرسه و خانواده خود دانش آموز مهم باشد نه نمره دانش آموز. متاسفانه در مدارس خیلی جو استرس زا و مسابقه ای وجود دارد، کسب رتبه توسط دانش آموز و شهرت مدرسه اهمیت زیادی دارد ولی میزان استرسی که دانش آموز متحمل می شود، اصلا مورد توجه نیست.
علوی مى گويد دانش آموز با دیگران مقایسه نشود، بلکه باید با خودش مقایسه شود، مثلا دانش آموز کلاس اولی هفته قبل روی خط نمی نوشته، اکنون می نویسد، باید این پیشرفت به کودک گوشزد و مورد تقدیر قرار بگیرد. یا اگر هفته قبل خیلی با همکلاسیهاش درگیر میشده، این هفته سازگارتر است، این توانایی و رشد کودک باید تشویق شده و سعی شود از مقایسه دانش آموزان پرهیز شود.
او ادامه می دهد دانش آموز که نباید فقط درس بخواند و مدرک بگیرد، شاید دانش آموز هنرمند باشد، شاید توانایی جسمانی خوبی داشته باشد، شاید خلاق باشد، شاید حفظیاتش قوی باشد و توانایی های دیگر.
مدرسه لازم است بر آموزش مهارتهای اجتماعی در دانش آموزان تاکید داشته باشد و عزت نفس و اعتماد به نفس دانش آموز را تقویت کند نه پیروزی در مسابقات مختلف را. باید به کودک تفهیم شود که تلاش ارزشمند بوده و نتیجه مهم نیست. وقتی دانش آموز را درشرایط مسابقه قرار دهیم، وی در درون از خودش ناراضی می شود، احساس بی ارزشی می کند، عزت نفس و اعتماد به نفس اش را از دست داده و سرشار از استرس می شود.