بلایای طبیعی و زخم‌هایی عمیق بر جان و روح مردم:


۱۲ثانیه‌ای که بم را به‌زانو درآورد

بیست‌ویک سال از آن بامداد سیاه دی‌ماه گذشته است، بامدادی که مرگ و ویرانی در هوای سرد و خاموشش پیچیده بود و سکوت خواب‌آلود شهر بم را به‌یکباره در هم شکست. صبحی که برخلاف روزهای پیشین، فلق، نوید آمدنش را نداد و تاریک و هراس‌انگیز، سایه‌ای شوم بر شهر افکند. ساعت ۵:۲۶ روز جمعه، پنجم دی‌ماه ۱۳۸۲، بود که زمین لرزید؛ فقط ۱۲ ثانیه، اما ۱۲ثانیه‌ای که بم را به‌زانو درآورد و سرنوشت هزاران نفر را برای همیشه دگرگون ساخت. در این ۱۲ ثانیه کوتاه اما مرگبار، زمین چنان خروشید که زمان انگار از حرکت ایستاد و شهر در غبار و ویرانی فرورفت.

به گزارش کرمان‌نو، خورشید، وقتی از پشت کوه‌های بلند سر برآورد، بر شهری نور افشاند که حالا ویران و عزادار و قامتش شکسته، بود. نور هرچه بیشتر در دل شهر فرومی‌ریخت، وسعت فاجعه بیشتر آشکار می‌شد؛ تصویر خانه‌هایی که دیگر نبودند، کوچه‌هایی که زیر آوار محو شده بودند و مردمانی که در جست‌وجوی عزیزانشان، حیرت‌زده و ماتم‌زده، اشک می‌ریختند. هر پرتو خورشید گویی حقیقت تلخی را بر دل مردم آشکارتر می‌کرد و اندوهی عمیق‌تر در جان بازماندگان می‌نشست. زلزله آمد و رفت، اما رد پای زخم‌هایش هنوز بر چهره شهر بم مانده است. زخمی کهنه، اما همیشه تازه که هر بار با لرزشی دیگر در هر گوشه‌ای از این سرزمین، دوباره سر باز می‌کند و زخم‌ها را به یاد می‌آورد. بم زنده است، اما زخمی و داغدیده، با مردمی که هنوز پس از گذشت سال‌ها، آن صبح تلخ دی‌ماه را با بغض و حسرت به یاد می‌آورند. برای بازماندگان، زندگی به دو نیمه تقسیم شده است: پیش از آن ۱۲ ثانیه و پس از آن.

این ۱۲ ثانیه فقط ساختمان‌ها را به خاک نینداخت؛ سایه‌ای شوم بر روان انسان‌ها نیز افکند. بلایای طبیعی زخم‌هایی عمیق بر جان و روح مردم بر جا می‌گذارند که به چشم دیده نمی‌شوند، اما سنگین‌تر و ماندگارتر از هر آوار و خرابه‌ای‌اند. گروه‌های امدادی می‌آیند، خانه‌ها دوباره ساخته می‌شوند، خیابان‌ها بازسازی می‌شوند، اما دل‌هایی که زیر بار سنگین غم و فقدان له شده‌اند، هرگز به‌تمامی بهبود نمی‌یابند. غم ازدست‌دادن عزیزان، ترس و ناامیدی از آینده و خشمی که از ناکارآمدی‌ها به جان بازماندگان می‌افتد، تنها گوشه‌ای از دردهایی است که باقی می‌ماند.

زلزله یک بلای طبیعی است، اما پیامدهایش عمیقاً انسانی، اجتماعی و فرهنگی می‌شوند. این فاجعه، گسل‌هایی را آشکار می‌کند که پیش از آن نیز در بطن جامعه وجود داشتند: فقر، تبعیض، ناکارآمدی مدیریتی و معضلات فرهنگی و اجتماعی. بازماندگان زلزله، نه‌تنها با ازدست‌دادن عزیزان و خانه‌هایشان دست‌وپنجه نرم می‌کنند، بلکه باخشم و اندوهی مضاعف روبه‌رو می‌شوند؛ خشمی که از نبود نهادهای حمایتی، تأخیر در امدادرسانی و ناکارآمدی‌های مدیریتی در ساعت‌های نخستین حادثه برمی‌خیزد. این خشم و اندوه، شکافی عمیق میان مردم و نهادهای رسمی ایجاد می‌کند؛ شکافی که بازسازی‌اش به‌سختی ممکن است. تصاویر دلخراش بم در آن روزها و هفته‌های بعد، به یادمان می‌آورد که آسیب‌های یک زلزله فراتر از آوار و خرابی‌های فیزیکی است. مطالعات نشان داده است که پس از زلزله بم، اختلالات روانی نظیر افسردگی، اضطراب و اختلالات خلقی به طرز چشمگیری افزایش یافتند. این آسیب‌ها در زلزله‌های بعدی، مانند سرپل ذهاب، نیز با شدت بیشتری ظاهر شدند. بلایای طبیعی، فقط خانه‌ها و خیابان‌ها را تخریب نمی‌کنند؛ بلکه زخم‌های عمیقی بر روان فردی و جمعی جامعه برجای می‌گذارند.

جامعه‌شناسان از شاخه‌ای علمی به نام جامعه‌شناسی فاجعه سخن می‌گویند که به بررسی پیامدهای اجتماعی و فرهنگی بلایا می‌پردازد. آنها بر این باورند که زلزله، خانه‌ها را ویران می‌کند، اما گسل‌های اجتماعی و فرهنگی را نیز به لرزه درمی‌آورد و ضعف‌های نهفته را آشکار می‌سازد. افزایش بیکاری، فقر، خشونت‌های خانگی و طلاق پس از زلزله‌های مهیب، نمونه‌هایی از این پیامدهای اجتماعی هستند. این بلایا به ما یادآوری می‌کنند که جامعه ما هنوز آمادگی لازم برای مقابله با بلایای طبیعی و انسان‌ساخت را ندارد.

ساختمان‌هایی که بدون رعایت اصول ایمنی ساخته شده‌اند، زیرساخت‌های ناکافی و فقدان برنامه‌ریزی صحیح برای کاهش خطر بلایا و حوادث، باعث می‌شود هر زلزله‌ای به فاجعه‌ای انسانی تبدیل شود. ایران بارها از زلزله‌های ویرانگر آسیب‌دیده و خاطره تلخ این بلایا هنوز از چهره این خاک پاک نشده است. امروز، سالروز زلزله‌ای است که بم را یادآور شد. اگر از این بلایا درس نگیریم، در آینده نیز محکوم به تکرار اشتباهات خواهیم بود. نام‌گذاری روزها و برگزاری همایش‌ها و مانورهای زلزله در مدارس لازم است، اما کافی نیست. باید الزامات ایمنی در ساخت‌وساز رعایت شود، باید مدیرانی مسئولیت‌پذیر داشته باشیم و اقدامات پیشگیرانه را به‌طورجدی پیگیری کنیم. باید به‌جای یادآوری‌های مکرر از بلایا و حوادث گذشته، به راه‌حل‌های جدی و مؤثر برای ایمن‌سازی و کاهش خسارت‌ها و آسیب‌ها بیندیشیم. روزی باید فرابرسد که ایران در برابر زمین‌لرزه‌ای دیگر، مقاوم‌تر و ایمن‌تر باشد و دیگر هیچ مادر و پدری در غم ازدست‌دادن فرزند، هیچ کودکی در فراق خانه و خانواده و هیچ انسانی در هراس از آینده، روزگار را سپری نکند. این سرزمین حق دارد که داغ‌های تازه بر پیشانی‌اش ننشیند و مردمش در آرامش و امنیت زندگی کنند.

لینک کوتاه مطلب : https://kermaneno.ir/?p=125645
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.