یوسف زاده: حاج قاسم گفت باید ماموریت برود وقتی برگشت،، فیلم 23 نفر را می بیند که متاسفانه شهید شد.
خبرنگار: نجمه سعیدی
بخش دوم/ یوسف زاده از دومین دیدار خود با حاج قاسم گفت: یک بار هم من سردار سلیمانی را در اهواز در پادگن دشت آزاد و قبل از عملیات بیت المقدس دیدم ، فرمانده ما حمید عرب نژاد بود که معروف به حمید چریک بود ، حمید چریک خیلی سخت آموزش می داد یک روز که حمید چریک آموزش ما را شروع کرده بود، گفت داخل یک کانال آب سینه خیز بروید و ما یک مقداری تعلل کردیم و فرمانده عصبانی شد و تیر هوایی زد، گفت: باید از این گودال به حالت سینه خیز رد شوید ما داشتیم با او کل کل می کردیم که نمی شود، یک دفعه حاج قاسم رسید با یک ماشین استیشن، دو نفر هم همراهش بودند که پیاده شدند، احوالی از نیرو ها پرسید، یک دفعه ما اعتراض کردیم گفتیم عرب نژاد ما را اذیت می کند،می گوید، از این کانال که پر از لجن و آب است سینه خیز برویم حاج قاسم تدبیر کرد و نگفت حمید توی آب نفرستشان، گفت فرمانده شما است باید حرفشان را گوش کنید وقتی که حاج قاسم رفت،دیگر حمید چریک، پدر ما را در آورد، اول که خودش سریع پرید داخل کانال و سینه خیز رفت آب کم عمقی بود بعد گفت سه تا گلوله می زنم باید همه رد شده باشید و دیگر جرات نکردیم اعتراضی کنیم این دفعه دومی بود که حاج قاسم را در جبهه دیدیم و در همان عملیات هم اسیر شدم، فرمانده ی ماهم حمید عرب نژاد در همین عملیات اسیر شد بار دیگر که حاج قسم را دیدم دیگر جنگ تمام شده بود و ما بر گشتیم و ایشان فرمانده لشکر ثارااله شده بودند که همه آزادگان استان را در پایگاه شهید بهشتی جمع کرد و برای ما صحبت کرد و تا کید داشت که خاطراتتان را بنویسید.
راجع به ازدواج بچه ها توصیه هایی کرد. یوسف زاده در مورد حضور حاج قاسم سلیمانی در صحنه فیلمبرداری فیلم 23 نفر گفت: یادم است زمان شروع فیلم سر صحنه آمد با بازیگر ها کلی خوش و بش کرد و برای عوامل تولید فیلم، کلی خاطره هم تعریف کردند. بعد از اینکه فیلم تمام و آماده پخش شد با حاج قاسم صحبت کردم که فیلم را ببیند، گفت باید ماموریت بروند، برگشتند فیلم را می بینند، که متاسفانه شهید شدند.
یوسف زاده در مورد موزه جنگ در کرمان گفت:یکی دیگر از کارهایی که هم زمان با کنگره شهدای لشکر 41ثارالله انجام شد، موزه جنگ کرمان بود. آن هم زمانی که کسی به فکر موزه جنگ نبود و هنوز موزه دفاعمقدس در تهران ساخته نشده بود.
حاجقاسم، مسئولیت ساخت موزه را به آقای حمید عربنژاد واگذار کرده بودند. ایشان را مأمور کرد که به کشورهای مختلف بروند و موزههای جنگ را ببینند. موزه جنگ کرمان در دوره خود موزه بسیار مدرنی بود و هنوز هم موزهای بسیار دیدنی و کامل است.
تالاری برای اسناد دارد و تالاری برای شهدا که پروندهها، سندها، عکسها، وسایل شخصی و… شهدا و سرداران شهید آنجا به نمایش گذاشته شده است. همچنین تالاری برای عملیات که ماکتی از هر عملیات ساخته شده و آرایش نیروهای ایرانی و عراقی را نشان میدهد.
با کلیدی تانکها به حرکت درمیآیند و اسلحهها شلیک میکنند. صدای مرتبط با هر عملیات در آن بخش پخش میشود.
موزه بخشی با عنوان تالار اسلحه دارد که ادوات جنگی آنجا به نمایش درآمده. تالاری به نام صبر دارد که مجموعه اسناد و عکسهای مربوط به اسراست و… موزه هنوز هم دیدنی است و اگر نبود همت و برنامهریزی حاجقاسم، شاید موزه جنگ کرمان بهعنوان مدرنترین موزه جنگ در زمان خودش شکل نمیگرفت.
یوسف زاده گفت: آدم ها برای بزرگ شدن به یک چیز هایی نیاز دارد یکی مثل هوش و ذکاوت بزرگ می شوند یک سری آدم ها هستند که شاید هوش و ذکاوت زیادی ندارند ولی باید خصوصیت دیگری داشته باشد یا اخلاق خوبی را داشته بودن همه این ها یک شخصیتی ساخته بودن و کرمانی ها خیلی به اسم سردار سلیمانی نمی شناختند. ببینید تنها با این اخلاق خوب فقط می شود یک نیروی مردمی را دقیقا شکل بسیج در عراق درست کرد عراقی ها هم عاشق حاج قاسم بودند بچه های حشدالشعبی را من از نزدیک دیدم ، حسشان را به حاج قاسم دیدم حتی او را از ابومهدی المهندس بیشتر دوست داشتند.
یوسف زاده بیان کرد: زار موفقیت حاج قاسم ققط اقتدارش نبود، مهربانیش، خلوص، صفای باطن، سادگی و فروتنی بود، که از او شخصیتی یگانه ساخته بود. محبوب بچههای کرمان بود. از سالهای جوانی که هنوز لشکر تشکیل نشده بود و تیپ ثارالله بود تا زمانی که ایشان در عرصههای بینالمللی شناخته شدند، شخصیت حاجقاسم تغییری نکرد.
وی افزود: من سال1361 اسیر شدم و سالهای جنگ را در اسارت گذراندم اما خاطرهای را از روزهای پس از آزادی نقل کنم. حاجقاسم همیشه به جزئیاتی توجه داشتند که او را متمایز میکرد. نخستین بار که همایش آزادگان لشکر41 ثارالله بود ایشان بهعنوان فرمانده برای ما صحبت کردند. در پایان صحبتهایشان گفتند شما که نبودید بسیاری از دوستان شما شهید شدند.
اگر قرار است با همسران شهدا، دوستان و همرزمان خود ازدواج کنید یک شرط دارد و آن این است که آنها بزرگتر از شما نباشند.زمان گذشت و ایشان قرار بود از کرمان به تهران منتقل شوند. روزهایی که خبر رفتن ایشان به تهران رسید، روزهای غمانگیزی بود. بچهها یکییکی به اتاق ایشان میرفتند و میخواستند که در کرمان بمانند. همه بچههای کرمان دلتنگ ایشان بودند. خاطرم است که از سر دلتنگی شعری سروده بودم با این مطلع: گفته بودی، ماندنی هستی و… داری میروی،بچهها را غرق زاری میگذاری، میروی.
یوسف زاده این چنین ادامه داد:ترامپ دروغ می گوید، که حاج قاسم که کشته شد جهان امن تر می شود، اتفاقا جهان به سمت ناامنی بیشتری پیش می رود، نمی فهمید که حضور حاج قاسم به امنیت منطقه کمک بیشتری می کرد حاج قاسم برای صلح در عراق حضور داشت، این حرف را نخست وزیر عراق هم است که که من می گم که در تاریخ بنویسند یک سری از آدمها هستن که که هوش کمتر دارند ولی شجاعت زیادی دارند یا مثلا یک نفر باید اخلاق خوبی داشته باشد که ماندگار شود سردار سلیمانی مجموعه ای از همه این صفات بود.
بودن و همه ی این ها از این سردار یه شخصیت ساختن که کرمانی ها خیلی حاج قاسم را سردار سلیمانی خطاب نمی کنند و دوست دارن همان حاج قاسم صداش کنند. فروتنی یکی از خصوصیت های ویژه حاج قاسم بود، وقتی یک شخص با این همه ابهت به همسرش وصیت می کند، روی قبر من فقط بنویسید سرباز قاسم سلیمانی.