گزارش میدانی «کرمان نو» از بازار لوازم تحریر در شهر کرمان
قیمت محتویات کوله دانشآموز مرفه ۱۷ برابر بچه کارگر
قیمت کل محتویات کیف یک دانشآموز با والد کارگر با یک جامدادی که یک بچه پولدار میخرد، برابری میکند. کف قیمت یک کوله با حداقل محتویات برای مدرسه رفتن، ۶۰۰ هزار تومان است.
گزارش | مرضیه قاضیزاده
قیمت کل محتویات کیف یک دانشآموز با والد کارگر با یک جامدادی که یک بچه پولدار میخرد، برابری میکند. کف قیمت یک کوله با حداقل محتویات برای مدرسه رفتن، ۶۰۰ هزار تومان است. آن هم وقتی که این دانشآموز بهجای چوب شمارش، از چوب بستنی استفاده کند و چرتکه و جدولضربی که سایر همکلاسیهایش دارند را نخرد و تمامی دفتر و مدادهایش کاغذ کیفیت پایین با منگنه و بدون تصاویر فانتزی زیبا مثل سایر همکلاسیهایش باشد. بازار لوازمالتحریر داغ که نه اما نسبت به الباقی نوشتافزار گرمتر شده. یکی از چهارگوشه مغازه کتابفروشی سر بلوار جمهوری تا نیمههای مغازه پر شده از دفتر مشق و خودکار. بالای مغازه درست یک متر بعد از جمله کلیشهای «کتاب بهترین هدیه است» نوشته شده که به یک همکار نیازمندیم. چرخ این کتابفروشی هم مثل کتابفروش کناریاش با لوازمالتحریر میچرخد. البته زور این یکی بیشتر از کتابفروشی کناری است که لوازمالتحریر را داخل ویترینهای شیشهای جلوی کتابها چیده است.
*خریدار بیشتر برای دفتر صدبرگ و ۸۰ برگ
لوازمالتحریر سر راسته شریعتی رونق گرفته. سه فروشنده به فاصله دو متر از یکدیگر ایستادهاند و اطلاعات قیمتی را به مشتریان میدهند. این فروشگاه شرکت تعاونی نسبت به الباقی مغازههای راسته بهشتی اجناس ارزانتری آورده. کتابهای منگنهای قیمت پایین در نزدیکترین ویترین به در مغازه قرار گرفتند. قیمتها با برچسب روی اجناس چسبانده شده. کف قیمت یک دفتر ۶۰ برگ ۱۴ هزار و ۵۰۰ تومان است و دفتر نقاشی ۹ هزار و ۵۰۰ تومان است. بیشترین خرید برای دفترهای ۸۰ و ۱۰۰ برگ بوده که دیگر اثری از آنها روی سکوها نیست. فروشنده به همکارش اشاره میکند که در انبار هم معلوم نیست که دیگر دفتر صدبرگ مانده باشد.
*چوببستنیهایی که جای چوبشمارش را میگیرند
والدینی که تازه فرزندشان راهی مدرسه شده درست نمیدانند که چه باید بخرند. اکثر فروشندگان فهرست اقلام موردنیاز را بسته به پایه سنی میدانند. حداقل ۴ دفتر که دو تا آن باید صدبرگ باشد. به انضمام یک دفتر نقاشی. خودکار و مداد و جامدادی و بعد هم اگر دانشآموز پایه دوم و یا سوم باشد، چرتکه، چوب شمارش و جدولضرب. کف قیمتی تمامی این اقلام بدون سه قلم آخری ۲۰۰ هزار تومان را پر میکند. همینها را باید داخل کولهای گذاشت که قیمتش بالای ۴۰۰ هزار تومان است. پیشنهاد فروشنده به والدینی که هزینه چوب شمارش را ندارند خرید چوب بستنی است. هر دو را کنار هم گذاشته و سعی دارد بدون اینکه فردی احساس ضعف کند، مشاوره دهد. ساعت نزدیک ۱۰ صبح است و بیشتر خریداران با کودکانشان آمدند تا متناسب باسلیقه کودک لوازمالتحریر بخرند.
*قیمتها ۲ برابر پارسال
پسربچهای که کنار مادرش ایستاده اصرار دارد که همه چیز را سبز بخرد حتی جامدادی که داخل کیفش میرود. مادرش آخرین بار سال پیش بوده که لوازمالتحریر میخریده از نظرش اجناس دوبرابر شدند. خاطرش هست که پارسال خودکارهای مدرسه را روی ۲ تا ۳ هزار تومان خریده و امسال کف قیمت خودکار از ۷ هزار تومان به بالاست. یادش نیست چه دفتری خریده؛ اما دفتر تعاونی پارسال را حدود ۱۰هزارتومان خریده و اکنون کمورقترین نوع از این دفتر قیمت ۱۴ هزار و ۵۰۰ تومانی دارد.
*والدینی که برای خرید فرزندشان را نمیآوردند تا شرمنده نشوند
هر مغازه مشتری خاص خود را دارد، فروشگاه اول بهشتی بیشترین فروشش روی دفاتر ارزان منگنهای است و مغازه پایینتر اجناسی که بسته به کیفیت قیمت مناسبی داشته باشند. هر چند هستند والدینی که در این فروشگاه بدون حضور دانش آموزشان خرید میکنند؛ اما مغازههای دست پایینتر به سمت شریعتی و یا بلوار جمهوری غالباً همراه بچهها میآیند تا هر آنچه کودکشان طلب میکند را بگیرند. بازار لوازمالتحریر سقف ندارد هر چه به سمت بلوار جمهوری میروی قیمتها و کیفیتها بالاتر میرود. دفتر ۱۵۰ برگ سیمی با بهترین کاغذ بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان قیمت میخورد. قیمتی که قدر تمام محتویات کوله یک دانشآموز با والدین کارگر نیست. آنچه بچهها بیشتر از هر چیز با یکدیگر قیاس میکنند، فقط دفتر نیست. این سن نسبت به هر چیز حساس است. چه جامدادیهایی که قیمت متوسط و با کیفیتش روی ۳۸۵ هزار تومان است، چه دفترهای سیمی مرغوب با عکسهای متنوع و چه حتی کولههایی که برای فرزندان قشر کارگر پلاستیکی و رنگ رفته و برای بچههای کارمندان و یا قشرهای متوسط به بالای جامعه از ۸۰۰ هزار تومان شروع میشود. سقفی برای قیمتها نیست، اما اختلاف هزینه یک دانشآموز با والدین کارگر و دانشآموز با والدین پولدار برای مدرسه رفتن به بیش از ۱۰ میلیون تومان هم میرسد.
من عاشق کشورم و رهبر عزیز ومردم ایرانم ولی از این همه بی عدالتی که پولدارا پولدارتر وفقیر فقیرتر میشن دلم میگیره از خودم که اسم انسان روم گذاشتن بدم میاد اخه چرا باید این همه فقر وبدبختی تو کشوری که این همه منابع ملی داره کشوری که فقط با پول نفت نیست خمس زکات پول نفت گاز صندوق صدقات و نزورات مردمی و.. پس چرا این همه فقر دلم میخواد بمیرم و نبینم این همه درد مردم کشورمو
خوبه که هر سال اختلاف طبقاتی رو میبنید تورم رو میبینید بعدم انقد زبون دارید اینم کشور گل و بلبلتون