عباس عبدی
شهروند دوم بهمن ۱۳۹۸
فاجعه تأسفبار و گرانبار کرمان تحتتأثیر حمله به پایگاههای آمریکایی و نیز سقوط هواپیما قرار گرفت و کمتر مورد بحث قرار گرفت و از این نظر ظلم مضاعفی به آن کشتهشدگان و بازماندگان آنان شد. اجازه دهید که مسأله را طور دیگری ببینیم.
به نظر میرسید که ظاهرا فرقی میان انواع مرگ نیست. کسی که به علت سقوط یک شهابسنگ فوت کند با کسی که به علت سکته قلبی در خواب بمیرد و با کسی که به علت قتل یا کسی که به علت سقوط هواپیما فوت میکند، فرقی ندارند و در نهایت آنها فوت کردهاند و دستشان به یک اندازه از دنیا کوتاه شده است. ولی معنا و اثر این موارد برای بازماندگان به کلی تفاوت دارد.
در سال 1989 در ورزشگاه هیلزبورو انگلیس بر اثر ازدحام جمعیت، پلیس در تصمیمی اشتباه یکی از دروازههای مخصوص خروج از ورزشگاه را باز کرد و سیل تماشاگر به سوی داخل سرازیر شد، درحالی که نمیدانستند در حال لگدکردن افرای هستند که زیردستوپا افتادهاند. بازی متوقف شد. طرفداران لیورپول برای فرار از لهشدن به آب و آتش زدند، نتیجه چه بود؟
95نفر کشته و حدود 800نفر مصدوم. یکی از مرگبارترین حوادث فوتبالی، خانوادههای قربانیان اقدام به پیگیری کردند. در نهایت در سال 2012 یعنی 23 سال بعد و با پیگیری مستمر خانوادهها، ناکارآمدی پلیس مقصر اصلی فاجعه معرفی شد. نخستوزیر وقت بریتانیا دیوید کامرون که در زمان حادثه جوان بود و فقط 23سال داشته است، از مردم عذرخواهی کرد.
کسانی که پیگیر ماجرا بودند نهتنها اعضای خانواده خود را از دست داده بودند، بلکه 23 سال پیگیر بودند تا حقیقت ماجرا روشن شود؛ زیرا پلیس تماشاگران را مقصر این حادثه معرفی کرده بود. حجم این پرونده هزاران صفحه بود و در نهایت حکم صادره منجر به آرامش خانوادههای قربانیان و ختم بهخیر شد. مساله خانوادهها فقط از دست دادن عزیزانشان نیست. بلکه خواهان روشن شدن عدالت و مجازات مقصران نیز هستند.
قضیه قربانیان تشییع جنازه سردارسلیمانی در کرمان نیز تا حدی مشابه آن حادثه است. تعداد قربانیان تقریباً نزدیک به 80 نفر است از تعداد مصدومان، آمار دقیقی گفته نشده است. ولی تأسفبارتر از این ارقام کمرنگشدن اخبار مربوط به این فاجعه در دل حوادث بعدی است. بمباران پایگاه آمریکایی و سقوط هواپیمای اوکراینی و کوشش برای تحتالشعاع قرارنگرفتن تشییع جنازه، موجب به حاشیهرفتن این اتفاق ناگوار شد.
حتی سخنان آقای مطهری نماینده تهران درباره اظهارات و تصمیمات خلاف منطق کسانی که درباره تشییع جنازه برنامهریزی میکردند نیز، موجب نشد که پاسخ مستدلی به علت بروز این فاجعه داده شود. متأسفانه برای نادیده گرفتن مسئولیت ماجرا اقدام به اطلاق عنوان شهید به هر کسی که بر اثر حوادثی از این نوع کشته میشود میکنند.(ظاهرا در این مورد هنوز انجام نشده است) همچنین به این علت است که نمیخواهند یا نمیتوانند مسأله راه حل کنند. این کار استفاده از منابع ارزشی برای اموری غیر از آن است. در واقع کسانی که این عناوین را اعطا میکنند، هدفشان به نوعی نادیدهگرفتن مسئولیت وقوع چنین حوادثی است والا کیست که نداند معنای شهید با نوعی انتخاب مرگ خودخواسته همراه است، یا حداقل اینکه مستقیم یا غیرمستقیم به دست دشمن کشته شود، ولی اینکه مردم عادی برای حضور در تشییع جنازه بیایند و به علت نابخردی برنامهریزان دچار فاجعه شوند و فوت کنند، را نمیتوان با دادن عنوان شهید ماجرا را جمع کرد. هرچند کشتهشدن این افراد میتواند موجب آمرزش آنان باشد که خارج از بحث است.
متأسفانه مقایسه میان واکنش نسبت به دوحادثه سقوط هواپیما و کشتهشدگان کرمان نشان میدهد که جان افراد و شهروندان عادی و بیپناه در سیاست رسمی جایگاه تعریفشده و بالایی ندارد ولی هنگامی که مسأله به سطح بینالمللی برسد یا کشتهشدگان حامیان غیررسمی پیدا کنند، آنگاه ساختار رسمی نیز به تناسب وارد معرکه خواهد شد. خانوادهها و بازماندگان حادثه کرمان دوبار عزادار و دچار مصیبت شدند. یکبار برای از دستدادن عزیزانشان، یکبار هم برای اینهمه بیتوجهی و به حاشیهراندن آنان.
این یادداشت را با نقلی از گزارش امروز روزنامه در باره این حادثه تلخ به پایان می بریم.
“با اینکه 15 روز از حادثه می گذرد، هنوز هیچ کس نه توضیحی به مردم داده و نه عذرخواهی کرده است. حتی دادستانی ورود مشخصی در ماجرا نداشته در حالیکه مردم نیاز به پاسخگویی دارند. باید هر چه سریعتر، مقصران ماجرا معرفی شوند، ماجرای پرداخت دیه به خانواده ها و شهید قلمداد کردن قربانیان پیگیری شود.”
چاپ شده در شهروند