یادداشتی از محسن جلال پور فعال اقتصادی
خیلیها که عادت به تحلیل طبقاتی از همه پدیدهها دارند،عددهای رند را هم بینصیب نگذاشتهاند و معتقدند طبقه متمول جامعه، عددها را به سود اهداف خود مصادره کردهاست. البته داشتن خط رند موبایل و پلاک رند خودرو در جامعه امروز ما مرسوم است .اما ازدواج یا وضع حمل در تاریخهای رند عادتی است که در چند سال گذشته فراگیر شده است.
در خانواده ما هم تاریخهای خاص بهانه اتفاقات یا دورهمیهای خیلی خاص بوده و برایمان خاطرات شیرینی به یادگار گذاشته است. وقایع 6/6/66 و 7/7/77 بماند پیش خودم اما اجازه دهید از روز خاص 8/8/88 برایتان بگویم.
این روز برایم به این دلیل خاص مانده که از چند ماه قبل برای آن روز برنامه داشتیم و خیلی تلاش کردیم در تاریخ هشتم آبان ماه 1388 که مقارن با ولادت امام رضا(ع) بود،اسباب نخستین پیوند کبد را در کرمان فراهم کنیم و موفق شديم. این کار از طریق «بنياد نفيس کرمان» پیگیری شد و به انجام رسيد.
ابتدا تلاش کردیم زمینه را برای عملیاتی کردن پیوند مغز و استخوان فراهیم کنیم و به همین منظور تجهیزات و امکانات لازم برای آن فراهم شد.دوستان زیادی تلاش کردند و موفق شدیم حمایت جمعی از بهترین متخصصان پیوند اعضا را جلب کنیم.
ابتدا در بیمارستان مرحوم افضلیپور کرمان، بخش پیوند مغز و استخوان به سختی اما با سرعت راهاندازی شد. تا امروز صدها انسان دردمند در این بخش سلامتی خود را بازیافتهاند. پيش از آن بخش پیوند کلیه هم آغاز به کار کرده بود. آن بخش هم توسعه يافت و تا امروز صدها نفر از خدمات آن استفاده کردهاند.
اما راهاندازی بخش پیوند کبد حتی برای خودمان هم باورکردنی نبود. در سال 84 تصور ما این بود که حداقل یک دهه تا عملیاتی شدن ایده پیوند کبد در کرمان فاصله داریم. در جریان بودیم که تنها بخش فعال پیوند کبد در کشور، در شهر شیراز فعال است.آن هم زیر نظر دکتر ملک حسینی راهاندازی شده است.
برای عملیاتی کردن ایده پیوند کبد در کرمان، به اتفاق دکتر رشیدی و دکتر آزمندیان و دكتر دهقاني ودكترمرادي به شیراز رفتیم. ما در جشن دویست و مین پیوند کبد شرکت کردیم.
در این مراسم دکتر ملک حسینی برای ساخت بیمارستان صدرا در شیراز گلریزان کرد. ما هم به نوبه خود در آن شركت كرديم.مدتی بعد کلنگ بیمارستان را هم زمین زدند. اما دلیلی که ما در کرمان زودتر از آنچه تصور میرفت،بخش پیوند کبد را ایجاد کردیم. تلاشهای بینظیر همه دوستان از جمله دکتر مسعود دهقانی نازنین بود.
دکتر دهقانی از شاگردان دکتر ملک حسینی است. زمانی که به کرمان بازگشت و عزم بنیاد نفیس را برای راهاندازی بخش پیوند کبد جزم دید،تصمیم به همکاری جدی گرفت.
در اوایل سال 88 کلیه تجهیزات بخش پیوند کبد آماده شد. مدیران بیمارستان مرحوم افضلیپور نیز بخشي را در اختیارمان قرار دادند. به این ترتیب نخستین پیوند کبد در تاریخ 8/8/88 در کرمان انجام شد.
احتمالا در جریان هستید که سال گذشته فاز اول بیمارستان پیوند اعضا هم به یاد پدرم مرحوم حاج حسین جلالپور افتتاح شد.تلاش مستمر دوستان که از سال 1384 با تأسیس بنیاد نفیس کرمان آغاز شده بود، وارد مرحله جدیدی شد.
یک روز مانده به 9/9/99 به یاد 8/8/88 فرصتی پیش آمد تا با دکتر دهقانی دیداری تازه کنم. جز ایشان،چند نفر از افرادی که در این سالها پیوند کبد انجام داده بودند،حضور داشتند. من و آقای دکتر از سختیهای راهاندازی بیمارستان در طول سالهای گذشته گفتیم اما مهمانان از گرانی و کمبود دارو سخن گفتند.
درد دلها زیاد و ناراحت کننده بود. دیدار به تلخی پایان پذیرفت. در راه بازگشت به منزل فکر کردم. چگونه میشود به بیماران پیوند عضو کمک کرد. به این نتیجه رسیدم که ایجاد «انجمن پیوند عضو» میتواند مفید باشد.
با دکتر ابوالفضل صلواتی زاده تماس گرفتم. موضوع را مطرح کردم. پس از آن از دکتر ملک قاسمی و آقای قربان نژاد خواهش کردم که مقدمات کار از جمله تنظیم اساسنامه را دنبال کنند.
روز 9/9/99 هم مبلغ اولیه مورد نیاز برای راهاندازی انجمن را کنار گذاشتم. امیدوارم این روز هم برایمان به خوبی به یادگار بماند.