۱۰۰۰ کودک بیسرپرست یا فاقد سرپرست موثر در استان، آماری است که معاون اجتماعی اداره کل بهزیستی استان کرمان میدهد. ۱۰۰۰ پدر و مادر بلاتکلیفی که توانایی برآمدن از پس مخارج معیشت یا افتادن به دام اعتیاد فرزندانشان را رها کردند. به این عدد باید تعداد زیادی خانواده که با سیلی صورتشان را سرخ نگه داشتند و با هر مکافاتی است سعی کردند خانواده از هم نپاشد را هم اضافه کرد.
به گزارش کرماننو، روز سهشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ مهدی بخشی دادستان کرمان از مرکز نگهداری کودکان بدسرپرست و بیسرپرست «کرمان پارسا» و مرکز حامی کودکان خیابانی «خیریه اسرا» بازدید کرد.
در بازدید اول دادستان استان کرمان علاوه بر سرکشی به کودکان مرکز «کرمان پارسا» قول مساعدت و جذب خیر برای کمکرسانی به این مرکز را داد. در بازدید دوم نیز به «خیریه اسرا» سرکشی و مشکلات موجود و آسیبهایی که حضور کودکان کار در جامعه دارد را بررسی کرد.
به گفتهی علی ابراهیمی، معاون اجتماعی اداره کل بهزیستی استان بیش از ۱۰۰۰ کودک بیسرپرست و بدسرپرست در ۶۰ خانه کودک و نوجوان در کل استان نگهداری میشوند.
ابراهیمی ادامه داد: برای هر کودکی که در این مرکز نگهداری میشود ماهیانه هزینهای حدود ۱۲ میلیون تومان صرف میشود که ۲۰ درصد را بهزیستی و ۸۰ درصد دیگر توسط خیرین پرداخت میشود.
او افزود: بیشتر بچهها از طریق اورژانس اجتماعی و توسط اقوام یا همسایهها معرفی میشوند.
ابراهیمی با بیان اهمیت اینکه حضور خانواده خیلی کمک دهنده است گفت: یکی از بحثهایی که ما در حال اجرای آن هستیم این است که حدود ۲۴۰۰ کودک را در خانواده مدد انجام میدهیم. یعنی هزینه امداد به آنها پرداخت میکنیم اما نگهداری فرزند در محیط خانواده اتفاق میافتد.
بچهها به خدمات روانشناسی نیاز دارند
محل زندگی بچهها شبیه به یک مرکز یا ساختمان اداری نیست. یک ساختمان ۲ طبقه که بوی خانه میدهد. خانهای که از نظر ما نسبت به خیابانهای شهر برای بچهها امنتر است. اما شاید کودکی که پدر یا مادرش کنارش نباشد مثل ما فکر نکند.
طبقه پایین، خوابگاه بچههاست. یک خانه با ۲ اتاق و یک پذیرایی. در مجموعه ۱۶ تخت کنار هم.
در «کرمان پارسا» ۱۶ کودک بین ۷ تا ۱۲ سال نگهداری میشود. در این مرکز پس از تحویل کودک اقدامات اولیه صورت میگیرد و درمورد کودکان بدسرپرست تا زمانی که خانواده مجدد توانایی گرفتن فرزند را داشته باشد تمامی امکانات اعم از آموزشی، روانشناسی، ورزشی و… برای کودک وجود دارد.
کلانتری، مدیر فنی مجموعه «کرمان پارسا» با بیان روند پذیرش بچهها گفت: بچهها را از اورژانس اجتماعی میآورند، برای کودکان خیابانی، ۲۱ روز آزمایشات انجام میشود. اگر اعتیاد یا بیماری داشته باشند طی این ۲۱ روز درمان و به حالت عادی که برسند به مراکز منتقل میشوند.
او ادامه داد: در مراکز ابتدا برای تحصیلشان اقدام میشود. البته بچهها همه بچههای آسیب دیدهاند، جدا شدند، طرد شدند و این برایشان خطرناک است. باید تحت روانشناسی خیلی قوی قرار بگیرند. مخصوصا کسانی که اعتیاد داشتند باید زیر نظر پزشک و روانشناس دارو مصرف کنند.
کلانتری با بیان اینکه اکثر این بچهها بیش فعالی دارند گفت: ما هم روانشناس و هم متخصص جدا داریم. بچهها تحت درمان قرار میگیرند و سپس در مرکز استعدادیابی میشوند.
بذر امید قهرمانی در دل ابوالفضل کاشته شده
به محض ورود به مرکز درحالی که مدیر فنی مرکز در حال معرفی بچهها بود نظرم به یکی از آنها که لباس سفید کاراته بر تن داشت جلب شد. پسربچهای که تقریبا جزو بزرگترین بچههای مرکز به حساب میآمد.
ابوالفضل پسربچه نوجوان «کرمان پارسا» ۱۴ ساله است. او میگوید از ۶ سالگی و حدود ۸ سال است که در مرکز حضور دارد.
پدر و مادر ابوالفضل سالهاست فوت شدند و او که در سن حساس نوجوانی قرار دارد به دلیل نداشتن سرپرست موثر در این مرکز نگهداری میشود، اگرچه عمهاش گهگاهی به او سر میزند اما به دلیل فقر توان نگهداری از ابوالفضل را ندارد.
غمی در چشمهای ابوالفضل بود شاید غم تنهایی، شاید غم از دست دادن ۲ ستون مهم زندگیاش. اما ابوالفضل امیدوار بود به آرزوهایی که در دلش بود.
او قهرمان کاراته است، مقام دوم کشوری تهران و مقام اول کشوری در مشهد را دارد. این قهرمان کوچک مدرک مربیگری کیوکوشین در کاراته را هم دارد.
صحبت ما با ابوالفضل ناقص ماند و شاید او حرفهای زیادی داشت اما به دلیل تذکر کارشناس مسئول شبه خانواده مجبور به اتمام صحبت شدیم.
پورحسنی، کارشناس مسئول شبه خانواده بهزیستی گفت: «خیلی از این بچهها به دلیل آسیبهایی که دیدند شرایط مناسبی ندارند و ممکن است یک سوال بچه را بهم بریزد، مخصوصا بچههای بزرگتر بارها اتفاق میافتد که از مرکز فرار میکنند یا افکار خودکشی، از آسیبهای جدی این بچهها است»
او ادامه داد: «هرچقدر هم که این محیط خوب باشد و مربیها تلاش کنند بچهها و به خصوص کسانی که مدت بیشتری است در مرکز هستند خسته میشوند و دوست دارند از این محیط خارج شوند.»
پورحسنی، دلیل این اتفاق را خستگی بچهها از زندگی جمعی عنوان کرد.