کرمان در حوزه گردشگری از استانهای همجوار و به خصوص استان یزد، خیلی عقبتر است و این فاصله حالا حالاها جبران نمیشود. چرا؟
دو روز پیش نمایشگاه بینالمللی گردشگری تهران به پایان رسید. نمایشگاهی که در فاصله کمتر از 40 روز تا نوروز، فرصت خوبی برای استانها بود تا در این بحران کاهش ورود توریست، گردشگران داخلی را برای نوروز جذب کنند. کرمان در نوروز سال 98، یک ششم استان یزد مسافر داشته. (مسافرانی که دستکم در استان یک شب اقامت داشتند.) با این حال تنها سه آژانس مسافرتی از استان کرمان در نمایشگاه حاضر شده بودند. البته اگر شهرداری کرمان قصد شرکت در نمایشگاه را نداشت، تعداد آژانسهای کرمانی حاضر در نمایشگاه فقط یکی میشد. در غرفههای استان یزد اما آژانسهای مسافرتی حرف اول را میزدند. وارد سالن یزد که میشدیم، بسته سفر به یزد در نوروز از سر و کولمان بالا میرفت. این گزاره به این معنا است که بخش خصوصی میداندار گردشگری در یزد است.
ما کرمانیها معمولا میگوییم چون بیسروصدا هستیم، حقمان خورده میشود. در این نمایشگاه هم دقیقا این اتفاق افتاد. در اکثر سالنها، سروصدا آنقدر بود که جلب توجه میکرد. مثلا بوشهریها با سازهای معروف خودشان چنان شور و حالی به غرفهشان داده بودند که بازدیدکنندگان را جذب میکرد. یزدیها که موسیقی خاصی هم ندارند، با یک دوچرخه و چند ساز در سالن مربوط به خودشان راه میرفتند و با لهجه یزدی گاهی میخواندند و گاهی از مردم میخواستند که به یزد بیایند. غرفه کرمان اما انگار نه انگار. اگر کسی وارد سالن کرمان میشد، تابلو را نمیخواند اصلا نمیفهمید کرمانی هم وجود دارد. البته غرفه بم در روز آخر یک جشن کوچک برپا کرد که جای شکرش باقیست.
استان کرمان هفت اثر ثبت شده جهانی دارد. اولین استان کشور از این نظر. اما از این پتانسیل چندان استفاده نشد. مثلا یزدیها که قرار است در اسفندماه جشنواره عروسکی را برگزار کنند، با دو عروسک بزرگ از شخصیت عروسکی یزد رونمایی کرده بودند که جلب توجه میکرد. اما در استان کرمان به جز چند پوستر از باغ شاهزاده ماهان، ارگ بم و کویر شهداد خبری از آثار ثبت شده جهانی نبود. در مجموع میتوان گفت غرفه کرمان دارای هیچ عنصری که بتواند آن را کمی متمایز نشان دهد نبود.
قرار گرفتن مزار سردار شهید سلیمانی در شهر کرمان، میتواند به جذب گردشگر کمک کند. در همین نمایشگاه بسیاری از بازدیدکنندگان از غرفه کرمان در همین رابطه سوال میپرسیدند. اگرچه آژانسهای کرمانی در این خصوص سعی در جذب گردشگر داشتند، اما برنامه منسجمی وجود نداشت. فقط چند پوستر از سردار شهد چاپ شده بود. روشنتر بگویم اینکه هیچ محتوایی برای رویداد ملی و بینآلمللی از سوی بازیگران زمین گردشگری کرمان در بخش خصوصی تولید نشده بود. محتوایی که میتوانست از نردبان این نمایشگاه بالا رود و برای فعال کرمانی حوزه گردشگری منافعی را به همراه داشتهباشد.
در پایان اینگونه جمعبندی کنم که کمبود خلاقیت در غرفه کرمان در کنار بیتفاوتی آژانسهای مسافرتی کرمان برای رونق گردشگری با جذب مسافر، به روشنی نشان داد که چرا فاصله گردشگری کرمان روز به روز با دیگر استانهای هدف گردشگری بیشتر میشود. تا وقتی ما کرمانیها به قول معروف با این اصل که «ولش کن» و «حال نداریم» پیش برویم، آش همین است و کاسه همان.
رضا عبادی زاده