احسان عباسزاده، قاضی دادگستری در گفتگوی اختصاصی با «کرمان نو»
قضات از موثر بودن احکام جایگزین حبس در آینده مجرمان، اطمینان کافی ندارند
احسان عباسزاده قاضی دادگستری کرمان که تعدادی از احکام جایگزین حبس را در محاکم کیفری 2 این شهرستان صادر کرده است، میگوید: «با توجه به اینکه شرایط فرهنگی جامعه ما آمادگی رویکردهای نوین قضایی را ندارد و نگاه بخشایشگری در میان مراجعین ما تا حدودی تضعیف شده است؛ مردم از دستگاه قضا انتظار دارند برخورد با مجرم با شدت همراه باشد، به طوری که متهم دیگر توان ارتکاب جرم را نداشته باشد. اما اگر فردی با حکم جایگزین حبس، بدون اینکه به زندان برود و مخاطرات زندان را تجربه کند اصلاح شده باشد و این موضوع از طریق رسانه به اطلاع مردم و قضات برسد آنگاه، هم شاکی راضی نمی شود مجازات به گونهای باشد که متهم امیدش را به ادامه زندگی از دست دهد و هم قضات با اشتیاق بیشتری رای جایگزین حبس صادر خواهند کرد» مشروح گفتوگوی کرماننو با این قاضی دادگستری کرمان را بخوانید.
آقای عباسزاده در خصوص احکام جایگزین حبسی که تاکنون صادر کردهاید و کارکرد و میزان بازدارندگی این احکام توضیح دهید.
مجازاتهای جایگزین حبس در سال ۹۲ وارد مجموعه قوانین ما شدند، چون بویژه در آن سالها چالشهایی مثل پر بودن زندانها پیش روی دستگاه قضایی قرار داشت. در حال حاضر بزرگترین مشکل ما در صدور این احکام، عدم مقبولیت فرهنگی است، زمانی که شاکی به دادگستری مراجعه میکند انتظار دارد بخشی از آلامش از طریق مجازاتی که بر متهم تحمیل میشود برطرف شود. گاهی به همین دلیل نمیتوان برای مجازات حبس، جایگزین دیگری در نظر گرفت زیرا شاکی یک فرآیند طاقتفرسا را طی کرده تا به دادگاه رسیده و وقتی با احکام جایگزین حبس مواجه میشود، فکر میکند متهم به سزای عملش نرسیده و یا عدالت اجرا نشده است ولذا به حکم صادره اعتراض میکند. باید توجه کنیم که مجازات جایگزین باعث میشود تا خسارت کمتری به خانواده بزهکار وارد شود و فرد آسانتر و سریعتر به آغوش جامعه برگردد. اما برای نیل به این اهداف ابتدا باید در حوزهی فرهنگ سازی، اقداماتی انجام شود.
آیا قضات دیگر هم در صدور احکام به این جایگزینهای زندان توجه دارند؟ چه چیزی آنها را از صدور احکام جایگزین حبس دور میکند؟
گاهاً برخی از همکاران ما براین باور هستند که برای تنبیه فرد مجرم، چارهای جز فرستادن او به زندان وجود ندارد. در پارهای از موارد شاید این بینش، چندان بینش نادرستی نباشد. اما به گمانم در غالب موارد میتوان بینش دیگری را ملاک عمل قرار داد. آشنا شدن قضات با آموزههای روز جرمشناسی وکسب اطلاعات بیشتر از تحولات و نوآوری های این دانش باعث میشود که به رویکردهای نوین اصلاحی هم توجه بیشتری داشته باشند. در کنار این لازم است قضات مطمئن شوند که مجازاتها و راهکارهای جایگزینی که در آرای خود قید می کنند، مؤثر اند، قاعدتاً من اگر متوجه شوم فردی که از اینجا با حکم جایگزین حبس خارج شده، بدون اینکه به زندان برود و مخاطرات زندان را تجربه کند، اصلاح شده است، حتما با اشتیاق بیشتری رأی جایگزین حبس صادر خواهم کرد. رسانه میتواند در این زمینه تاثیر گذار باشد. اینکه برای نمونه زندگی یک محکوم علیه را از زمان صدور حکم جایگزین حبس تا مرحلهی اجرای آن و تا ۱ الی ۲ سال بعد بررسی و تعقیب کنند و ببینند که آیا تغییری در رفتار فرد بزهکار ایجاد شده یا خیر؟ آیا فرد عادت و رفتار خود را کنار گذاشته یا هنوز هم مرتکب این رفتارهای قانونشکنانه میشود یا خیر؟ این امکان هنوز برای ما ایجاد نشده که بررسی کنیم آیا فرد باز هم گرد ارتکاب جرم میگردد یا خیر؟ البته این امکان تا حدودی برای مدیران عالی قضایی فراهم است لکن برای من قاضی که در محکمه نشستهام در این رابطه، امکان چندانی فراهم نیست.
هنوز تحقیقی انجام نشده؟
این موضوع تحقیق گستردهای نیاز دارد تا مشخص شود در شرایط یکسان و برابر، افرادی که به مجازات حبس محکوم شده اند با افرادی که حکم جایگزین دریافت کرده اند چقدر آمار بزهکاریشان متفاوت است. البته برای تشویق قضات به صدور آرای جایگزین حبس، نیاز به آمار خاصی هم نیست حتی اگر از طریق رسانه، یک نمونه موفق برجسته شود و ما متوجه شویم که با حکم جایگزین حبس، آینده یک فرد متحول شده است، آنگاه باقی قضات نیز به اتخاذ چنین تصمیماتی ترغیب خواهند شد.
آیا هنوز نتوانستید یک نمونه پیدا کنید؟
نه متاسفانه. چون بعد از اینکه رأی صادر میشود ارتباط ما با متهم قطع میشود و پرونده به واحد اجرای احکام که تحت نظر دادستان است، ارسال می شود و در باب اصلاح و رستگاری مجرم، هیچ اطلاعی به دادگاهها داده نمیشود. البته بر طبق قانون آنها وظیفه ندارند که موفقیت مجازات جایگزین و مراتب اصلاح مجرم و ورود او به مسیر درستکاری را به محاکم اعلام کنند. اما اگر بخواهیم در باب مؤثر بودن یا نبودن احکام جایگزین حبس اظهار نظر کنیم، باید بدانیم آیا این آرا، آینده و سرنوشت مجرم را دستخوش تغییر کرده است یا خیر؟ نیازی هم نیست که اجرای احکام به ما خبررسانی کند، بلکه رسانهها میتوانند زندگانی برخی از این متهمان راتعقیب و دنبال کنند و نتیجه را گزارش نمایند. مانند برخی برنامههایی که سابق در تلویزیون پخش میشد.
اطلاع رسانی در مورد این نمونهها حتما تاثیری روی شاکی و جامعه هم میگذارد، درست است؟
حتما همینطور است. امروزه مردم از دستگاه قضا انتظار دارند برخورد با مجرم با شدت همراه باشد، به طوری که متهم دیگر توان ارتکاب جرم را نداشته باشد. به نظر میرسد شرایط فرهنگی جامعه ما آمادگی رویکردهای نوین کیفری را ندارد، نگاه بخشایشگرانه تا حدودی در میان مراجعین ما ضعیف و کم توان شده است، اگر این رویکرد تقویت شود حتما شاکی هم راضی نمی شود مجازات به گونهای باشد که متهم امیدش را به ادامه زندگی از دست بدهد. گاهی میشود با کارکردن با روح و روان افراد، در وجود آنان پشیمانی و ندامت ایجاد کرد تا دیگر جرمی مرتکب نشوند.
شما فکر میکنید چه کسانی در تقویت این روحیه بخشش موثر هستند؟
به گمان من، اصحاب رسانه، جامعهشناسان و روانشناسان میتوانند با مطالعه جامعه و روان افراد بر روحیه آنان تاثیر بگذارند. البته نهادهای فرهنگی حتی تریبون نماز جمعه هم میتوانند از کارایی و تاثیر احکام جایگزین حبس و از آثار مخرب زندان صحبت کنند و جامعه را برای این تغییر رویکرد، آماده کنند. به نظر میرسد نهادهای فرهنگی نقشهای زیادی برای ایفا کردن دارند.
*درست است که از این روش بیشتر برای کسانی که اولین بار مرتکب جرمی شدهاند استفاده میشود؟
بستگی به مورد دارد مسئله ما اینجا اصلاح است در پارهای از موارد و جرائم قانون ما را ممنوع کرده که افرادی که واجد سوابق موثر یا برخی سوابق غیر موثر هستند را به جایگزین حبس محکوم کنیم. پارهای از جرائم را داریم که حبس آنها تا ۳ ماه است به تعبیری جرم تعزیری درجه ۸ هستند، قانون ما را مکلف کرده است که در این موارد، حتما جایگزین حبس صادر کنیم و سابقه دار بودن یا نبودن مرتکب را در نظر نگیریم.
در برخی دیگر از جرائم که مجازاتشان تا ۶ ماه حبس است، قانونگذار حصول شرایطی را لازم شمرده است؛ مانند اینکه فرد، سابقه حبس قبلی نداشته باشد. به هر صورت به نظر من مقنن، این موارد را با دقت تدوین و بیان کرده است و قضات هم سعی میکنند بر همین منوال پیش بروند و در بسیاری از موارد و نه اکثر موارد، که اتفاقا جرائم، درجه ۶ هستند میشود از مجازاتهای جایگزین حبس استفاده کرد، اما نکته مهم این است که هنوز پذیرش فرهنگی وجود ندارد.
میشود یک مثال از صدور احکام جایگزین حبس بزنید؟
فردی بود که خدمت سربازی نرفته بود. قانون گذار برای این فرد ۳ ماه الی یک سال حبس در نظر گرفته است که چون این فرد مدت زمان زیادی را هم در غیبت (از خدمت وظیفه عمومی) به سر میبرد، دادگاه با بررسی احوالات و وضعیت خانوادگی او به این نتیجه رسید که محبوس کردن این فرد میتواند زندگی خانوادگی او را تحت تاثیر قرار دهد لذا تصمیم گرفته شد تحت نظر یکی از مناطق شهرداری کرمان، خدمات عمومی ارائه کند و به جای حبس از نیروی کار این جوان برای کمک به پاکسازی شهر استفاده گردد.
در صدور احکام الزام به ارائه خدمات عمومی رایگان که یکی از اقسام مجازات های جایگزین حبس است، وضعیت افراد، مورد لحاظ قرار می گردد؛ اگر فرد تخصصی داشت از تخصصش استفاده میشود اگر تخصص نداشت و به جایش از لحاظ جسمانی شرایط خوبی داشت از توان بدنی و نیروی جوانی این فرد استفاده می شود. آنچه در این رابطه در نظر میگیریم این است که حکم جایگزین حبس، با تخصصی که فرد دارد یا با شرایط جسمانی اش متناسب باشد. بهطوری که به روال زندگی و معیشت او هم خلل جدی وارد نشود.
*آیا در صدور این احکام به شأن و شخصیت فرد توجه میشود؟
بله حتما و این مورد در قانون مجازات اسلامی پیش بینی شده و قضات را مکلف کرده است که اگر قرار است حکم جایگزینی در نظر گرفته شود ابتدا از خود فرد سوال شود که آیا حاضر است خدمت مورد نظر را انجام دهد یا خیر. اگر او رضایت خود را اعلام کند که به جای زندان بهطور مثال با شهرداری یا بهزیستی یا محیط زیست همکاری کند و مشکلی نداشته باشد، آن گاه حکم جایگزین، صادر می گردد. یعنی علاقه و رغبت خود فرد مهم است و حکم جایگزین به نحوی صادر میشود که متناسب با علاقه خود فرد باشد. جایگزینهای حبس هم انواع متنوعی دارد. خدمات عمومی آنجایی است که استعداد یک فرد را به نفع جامعه استفاده میکنیم و چه بسا در شکوفایی خود فرد نیز موثر باشد و میتواند برای فرد در همین سازمانهایی که همکاری میکند ارتباطات میان فردی و اجتماعی تازه ای پدید آورد و فرد می تواند این روش را تهدید نبیند بلکه به مثابه یک فرصت به آن بنگرد. زیرا در واقع، فضایی برایش ایجاد شده و او میتواند آن را یک پنجره برای ارتباط با افراد جدید و شکوفایی استعدادهای خودش در نظر بگیرد.
آقای عباس زاده برخی از جامعهشناسان معتقدند که زندان قبح جرم را برای افراد از بین میبرد و حتی آنان را بیشتر به این سمت سوق میدهد، نظر شما در مورد بازدارندگی زندان و احکام جایگزین چیست؟
این گزاره و انگاره ای که شما میفرمایید مطلقاً صحیح نیست و مطلقاً غلط هم نیست، برای برخی از مجرمان فقط زندان اثر بخش است، کسی که به ارتکاب جرم، عادت کرده، تنها راهی که برای دستگاه قضا باقی میگذارد این است که او را از جامعه جدا کند و دسترسی او به موقعیت های مجرمانه را از بین ببرد. نمیگویم مرتکبان کدام جرم، زیرا من با دستهبندی افراد براساس نوع جرمی که انجام داده اند مخالفم بلکه با دستهبندی افراد بر اساس وضعیت روحی و روانی شان موافقم. ممکن است یک فردی که ضربو جرح با چاقو انجام داده است، با شرایط روحی ای که دارد را بتوان بدون فرستادن به زندان هم اصلاح کرد اما یک سارقی که به این کار عادت کرده و اگر آزاد باشد امنیت اقتصادی و مالی مردم را سلب می کند، این فرد باید برود زندان، چون او در هر موقعیتی ذهنش اینطور کار میکند که چیزی را سرقت کند. فراموش هم نکنید زندان فقط محل نگهداری نیست، بسیاری از مسئولان زندان تلاش میکنند تا برای زندانیان شرایطی را مهیا کنند تا آنها با قواعد زندگی مدرن، سالم و زندگی جمعی استاندارد و غیر مجرمانه آشنا شوند. نباید فراموش کنیم که زندان برنامههایی دارد که تا برخی افراد مدتی آنجا نمانند و تحت این آموزشها قرار نگیرند اصلاح نمیشوند. به طور کلی بله متوجه هستم که زندان برای برخی از افراد مناسب نیست، اما برخی از مجرمان به هیچ روی اصلاح پذیر نیستند و فقط باید از جامعه جدا شوند. پس من، گزاره فوق را با این اصلاح و ویرایش میپذیرم که زندان برای افرادی که به لحاظ روحی و اجتماعی آمادگی و استحقاق تحمل آن را ندارند به مصلحت نیست.