یادداشتی از جاوید مومنی
دم در خانههایمان
کرونا تا دم در خانههایمان آمده است، خیلیها درهای خانه را بسته و برای حفظ جان خود و دیگران قرنطینه خانگی را برگزیده اند، راهحلی که از تمام دنیا اخبار آن با رسانههای اجتماعی به گوشمان میرسد و چشم انتظار اقدامات دولتمردان خودمان هستیم، مگر همینها نبودند که با کلی امید و آرزو ۲ اسفند به خاطر مال و جان و وطن و ناموس بهشان رای دادیم؟ ولی همین ها بودند که زودتر از همه چند بار تست دادند، از لایحه بودجه صرف نظر کردند ، مجلسشان را تعطیل کردند و شاید آنها هم راه حلی که قرون وسطایی خوانده میشد را انتخاب کردند.
موبایل ها را بیشتر از همیشه در دست گرفته ایم و با ۱۰۰ گیگی که وزیر ارتباطات برایمان فرستاد به دنبال اخبار خوب می گردیم، نایاب ترین کالای این روزهایمان، گاهی در گروههای خانوادگی و دوستی که به زور پروکسی و فیلترشکن ها سعی میکنیم به امید لبخندی تلخ ویدیوهای خنده دار بفرستیم ولی از رقص و خنده و شادی اسفند هر سال انگار خبری نیست، حتی دیرین دیرین هم درگیر کروناست…
ظرفیت شبکه پر شد.
اینترنت کندتر و کندتر شد، برای ما کرمانی ها عجیب نیست، خیلی به صدقه وزیر ارتباطات بد و بیراه نمیگوییم، این اتفاق را دفعهی قبل بعد از یک زلزله تجربه کرده بودیم، بعد از زلزله ظرفیت شبکه پر شد، تماس ها برقرار نمیشد و شهر به هم ریخت، ولی کاش الان هم زلزله بود، چند ثانیه می آمد و میرفت و بعد از چند ساعت شبکه باز به یاری ما می آمد ولی حالا قرار است روزها و هفته ها و شاید ماه ها منتظر بمانیم تا این کابوس شوم از ما، خانواده و عزیزانمان دور شود، این بار ظرفیت فروش آنلاین هم پر شد، دیجی کالا هم سفارشاتش را در تاریخ نامعلومی ارسال میکند، البته هنوز هم قانع نشدیم که همین دیجی کالا کمک حال ما بود یا خودش هم یکی از احتکار کنندگان ماسک و مواد بهداشتی؟
پوشک تمام شد!
وحشتناک ترین خبر در خانه شاید همین است، یکی باید بره خرید، پوشک بچه تمام شد، سیب زمینی نداریم، چند تا دونه پیاز بیشتر نمانده، ماکارونی داریم؟ بطری روغن هم در حال خالی شدنه…
برمیگردیم سراغ همان موبایل، تبلیغ چند فروشگاه آنلاین قبلا به دستمان رسیده بود، اسم های بامزهای داشتند، گلد هایپر، کوبیار، هایپرمن، هودی کلا، کیکی بازار و …..
می گفتیم مگر کسی در کرمان هم آنلاین میوه میخرد؟ هایپر مارکت ها تخفیف داشتند و بعد از خرید با دیدن مبلغ تخفیف روی رسید ذوق میکردیم، چرا آنلاین خرید کنیم؟ به سراغ همان فروشگاه های آنلاین میرویم، اولی و دومی و سومی انگار تعطیل شدند ولی بالاخره یکی پیدا میکنیم، چقدر خوب و جذاب ! ولی وقت تکمیل سفارش همین فروشگاه آنلاین هم ناامیدمان می کند : ظرفیت ارسال پر شده است.
این ظرفیت لعنتی چرا هیچ وقت به نفع ما نبوده؟ این فروشگاه آنلاین که چند سالی در کرمان فعال است چرا به ظرفیت مناسبی نرسیده؟ چرا برای شب عید این ظرفیت لعنتی بیشتر نشده؟
انگار به همین سادگی نیست.
تلاش برای خرید آنلاین ناموفق بود، باید لباس رزم بپوشیم، با دعای خانواده و آخرین ماسک و دستکشهای باقیمانده راهی خیابانهای خلوت و ترسناک شهر بشویم، اهالی خانه هم الکل و شوینده ها را آماده میکنند که خریدها را ضدعفونی کنند، عجب روزگار سورئالی شده است، پاکت سیگار را هم از ترس بیماری ریوی ضدعفونی میکنیم…
در همین خیابانهای خلوت بیلبورد فروش آنلاین لوازم برقی نصب شده، آجیل فروشی خیابان بهمنیار که اسفند هر سال پر از شور و هیجان و شلوغی بود بسته است و آدرس وب سایت فروش آنلاین روی در به چشم میخورد.
اینها انگار نمی دانند ظرفیت چیست! فروش آنلاین به همین سادگی نیست، یک غول بزرگی به نام ظرفیت دارد، که از دیجی کالا هم زورش بیشتر است، این غول ها، چیلیوری که با ۳هزار رستوران در کل کشور قرارداد داشت را هم زمین زند و برای همیشه تعطیلش کردند، مگر در این شهر به اندازه کافی پیک موتوری یا وانت یا حتی تاکسی پیدا میشود؟ مگر به همین راحتی بانک ها اجازه فعال کردن پرداخت آنلاین به سایت ها میدهند. این هم غول دیگری است، البته این یکی به نظرم خیلی قوی نیست، هر ماه وی پی ان فروش غیر قانونی، اکانت غیرمجاز مان را با پرداخت آنلاین به ما تحویل میدهد که بتوانیم در توییتر وزیر ارتباطات از بسته های جدید اینترنتی باخبر شویم، این یکی فقط برای آجیل فروشی ما قوی است، انگار وسط یک فیلم علمی تخیلی پر از غول و اتفاقات عجیب گیر کردیم.
نگاه مصرف کننده، نگاه تولید کننده
فروشگاه آنلاین خودش هم یک محصول است، محصولی ترکیب شده از نرم افزار، ارتباطات، تامین کالا، انبارداری، توزیع و … حتما خیلی سخت تر از یک هایپر مارکت ساده است، غول های زیادی دارد، مجوزهای عجیب هم میخواهد…..
برای تولید یک محصول باید از دید تولید کننده نگاه کنیم، از دید مصرف کننده فقط محصول را میبینیم، غول ها سراغ تولید کننده میآیند، ظرفیت، نیروی انسانی، انبارداری، تامین کالا، پرداخت آنلاین، همه این ها در کرمان ما هم سرسخت تر و بدقلق تر هستند.
از آجیلی سر خیابان توقع نداریم از این فکرها کرده باشد، یا الکتریکی که روی بیلبورد تبلیغ فروش آنلاین کرده ولی دولتمردان و حاکمان حتما برای کارهایشان از مشاورین و فعالان استفاده میکنند، حتما خبر از آن غول های سرسخت دارند، ولی عجیب است که در خبرها میگویند میوه آنلاین برای شما موجود است، با پست هم ارسال میکنیم، پست؟ مگر پست کارت سوخت ما را دم در خانه تحویل داد که حالا برایمان میوه بیاورد؟ رفتیم و ساعتها در صف منتظر بودیم تا کارت سوخت گرفتیم.
شاید اگر استاندار کمی از تولیدکنندگان هم سوال کند، شاید اگر وزارت صمت در کرمان از دردسرهای فروشگاه آنلاینی که بعد از چندین سال امروز که نیازش داریم بی ظرفیت شده، مشاوره بگیرد بتوانیم آنلاین خرید کنیم ولی به نظر میرسد که برای آنها صنعت آی تی به درد کلاس گذاشتن میخورد! برای اینکه به درد مردم بخورد باید از متخصصین آن استفاده کرد، متخصصینی که کار عملی هم کرده باشند و با غول ها هم سرو کله زده باشند.
* شباهت اسمی به کتاب Brave New World نوشته آلدوس هاکسلی کاملا اتفاقی است