مرغ یک بازنده تمام عیار است. در عروسی و عزا سری که به تنش زیادی میکند، مرغ است. روزنامهنگاری هم با این وضعیت اشتراکاتی دارد.
به قولی مرغ عزا و عروسی است. در نهایت کاسه کوزه سر او میشکند. اما کار به همین ضربالمثل ختم نمیشود. «چوب دو سر طلا» در مورد ماجرایی که تعریف میکنم صدق میکند.
روز گذشته خبری منتشر کردیم که به اعلام نرخ بیکاری در فصل «تابستان» توسط استاندار اشاره داشت. دهنمان سوخت پرسیدیم که چرا استاندار آمار «پاییز» را که وضعیت بدتری به نسبت «تابستان» داشته، اعلام نکرده است.
آقای فدایی معتقد است منظور ما از اینکه گفتیم چرا استاندار از اعلام آمار پاییز چشمپوشی کرده این است که وی قصد حقهبازی داشته است.
اصرار من برای توضیح اینکه کار «روزنامهنگار» همین است که با بررسی فکتها صحبتهای مدیران را راستی آزمایی کند، راه به جایی نبرد. استاندار در نهایت گفت:« شما اگر به من زنگ میزدید و توضیحات را میشنیدید و قانع نمیشدید حق داشتین بنویسین.اما زنگ نزدید، من شما را نمیبخشم. به من تهمت زدید. اگر مسلمون هستید برید جواب خدا را بدید، اگر هم مسلمون نیستید که من را ببخشید.»
قصد آنرا ندارم به این موضوع ورود پیدا کنم که چرا استاندار زمین بازی یک موضوع علمی و آماری را به اعتقادات و ایدئولوژی ارتباط میدهد و شاخص مسلمانی و نامسلمانی کنار خبر میگذارد. یا حتی نمیخواهم از ارتباط با رسانه آقای استاندار در مدت حضورشان بهعنوان نماینده دولت حرف بزنم که در این یادداشت نمیگنجد. اتفاقا میخواهم به خبر دیگری در ارتباط با همین آمار اشاره کنم.
کانال تلگرامی نزدیک به اصولگرایان در مطلبی نوشت:« خود کرده را تدبیر نیست.» با کلی علامت تعجب با انتشار خبر مربوط به آمار نرخ بیکاری منتشر شده در «کرماننو» ادامه داده:«باید از صاحب رسانه کرمان نو سوال کرد این مسئولان را که بر سر کار آورده ؟؟».
ادمین کانال مثلا کنایه میزند خود ما (کرماننو) باعث حضور استاندار و سایر مدیران در دولت مستقر هستیم. کاش نگارنده این چند سطر طعنه آمیز امروز جای من بود و با حرفهای استانداری که حامیاش بوده روزش را شروع میکرد.
در کنار این دو نگاه که بماند که برخی از مخاطبان هم در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی مدام بر این طبل میکوبند که «روزنامهنگارهای مالهکش»، «اینها از خودشونن» و هزار و یک لیچار که جای گفتنش نیست.
ما بین مرغ عزا و عروسی و چوب دوسر فلان گیر افتادهایم.
نکیسا خدیشی/ مدیرمسوول