یادداشتی از علیرضا باقری، کارشناس ارشد تربیت بدنی و علوم ورزشی.
نظریات علوم انسانی موجب بهبود وضع انسان و پیشرفت جامعه خواهد شد.
زمانی یک اندیشه تولید میشود که یک خلا احساس شود و یا اندیشه در تعارض با نظریات حاکم به وجود آید.
همه مردم ورزشکاران را دوست دارند و به ستایش مربیان جملات زیبایی را گفته اند.
در دنیایی که کرونا همه مشاغل را درگیر کرده است و موجب تعطیلی بسیاری از مشاغل شده است، این قشر دوست داشتنی و مورد احترام بیشتر از همه ضرر خواهند کرد.
دلیل اول برای این ضرر هنگفت، تعطیلی طولانی تر این شغل در مقایسه با دیگر مشاغل است.( تقریبا یک ماه زودتر از دیگر مشاغل تعطیل شد.)
دومین دلیل که موجب ضرر بیش از اندازه باشگاه داران،مربیان و مشاغل وابسته خواهد شد ،طرز نگرش افراد بعد از دوران پسا کرونا خواهد شد.
احتمالا افراد پسا کرونا از حضور در مکان های اجتماعی اجتناب ورزند و این مدت نامشخص خواهد بود.
چه می بایست می کردیم تا در چنین شرایط اضطراری کمی از ضرر ورزشکاران و مربیان را از لحاظ مالی کاهش می دادیم؟
اگر به شکل ریشه ای به چنین حوادث غیر مترقبه نگاه ویژه ای داشتیم، با رسمیت شناختن شغل ورزشکاران و مربیان و پرداخت حق بیمه آنان میتوانستند از حمایت های بیمه (بیمه بیکاری) استفاده می کردند.
چرا ورزشکاران و مربیان این خواسته به این مهمی را هیچ وقت به طور جدی مطرح و پیگیری نکردند؟
خودخواهی و نداشتن یک خواسته مشترک:
برخی از بزرگان،ورزشکاران ملی و بین المللی و افراد سطح بالای تحصیل کرده ورزشی به فکر جامعه خود نبودند و برای نزدیک کردن افراد جامعه به حق شهروندی و عدالت اجتماعی گام های موثری برنداشتند.
این در صورتی است که بر اساس برنامه چهارم توسعه تمامی اقشار جامعه می بایستی از مزایای تامین اجتماعی برخوردار باشند. که میتوانست با یک مطالبه گری به این هدف برای اقشار ورزشی رسید.
این گونه افراد به عنوان یک موتور محرک جامعه محسوب میشوند و میتوانستند با قدرت فضای مجازی یک مطالبه گری عمومی رو مدیریت کنند تا جامعه ورزشی به هدف خود می رسیدند.
بدون صنف رسمی و سندیکای حق طلب:
جامعه ی ورزشی تاثیر شگرفی بر روی یک ملت داشتند و جز اقشار مورد اعتماد جامعه بودند،اما هیچ وقت به فکر حقوق اولیه شهروندی خود نظیر بیمه تامین اجتماعی نبودند.
این عدم پشتیبانی از یکدیگر موجب شده است که ورزشکار و مربی به عنوان شغل محسوب نشود.
بسیاری از پیشکسوتان عزیز از عدم حمایت بیمه ضربه های زیادی خوردند.
۳.خلا قانونی
زمانی که یک ورزشکار حرفه ای و یا مربی حرفه ای قرار داد رسمی میبندد،دولت سهم خود را به عنوان مالیات از قرارداد کسر می کند.
اما همین دولت محترم در قالب حمایت هیچ اقدامی برای شما نخواهد کرد.
خلا قانونی الان حس میشود،اگر قانون بر پرداخت حق بیمه در چنین قرارداد هایی منظور میشد و سهم کارفرما از باشگاه و بقیه بیمه از ورزشکار گرفته میشد،در چنین شرایطی ورزشکاران از چتر حمایتی بیمه استفاده میکردند.
سیاسیون عزیزی که قدرت اعتماد و نفوذ ورزشکاران و مربیان در عرصه انتخابات استفاده می کنند ،میتوانند کمک شایانی را به این قشر با تصویب چنین قانونی در مجلس نمایند.
تحصیلات بی پشتوانه:
وزارت علوم ،تحقیقات و فناوری یک فرد را تا مدرک دکتری آموزش می دهد.
اما در وزارت کار ،شغلی برای تحصیلات این فرد مشخص نشده است.
در این لحظه فرد در می یابد که با خلاقیت فردی کار ایجاد کند یا راننده اسنپ شود.
به عنوان مثال در مقطع کارشناسی تربیت بدنی گرایشی به نام مربیگری ورزش وجود دارد که در وزارت کار مربیگری یک شغل محسوب نمیشود و شما نمیتوانید با این عنوان برای خود بیمه اجباری پرداخت کنید.
خانه بی روح:
چند سال پیش اکثر علما ورزشی داشتن یک وزرات خانه را آرزو می کردند و کعبه عشاق ورزش می پنداشتند و تنها راه نجات ورزش کشور بود.
حالا پس از سال ها می توان فهمید هیچ تغییری خاصی ایجاد نشده است و تنها با وجود پست وزارت و در فضای رسانه ای بیشتر و در نتیجه مطرح شدن افراد گم نام را به همراه داشت و پس از آن ورزش محلی برای ورود سیاسیون و نظامیان به میدان خدمت شده است.
در نتیجه با حضور مدیران غیر تخصصی ، حیف و میل بودجه با تصمیم های غیر کارشناسی را به همراه داشته است.
این وزارت خانه حتی کوچکترین حق شهروندی را برای جامعه تحت تکفل خود به ارمغان نیاورده است.
این کوچکترین حق شهروندی شامل :بیمه تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی است.
در آخر به کلام خداوند می رسیم که می فرماید:
خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!