خانه هویت و خاطره را دور نریزیم

یادداشتی از محمد لطیف‌کار، روزنامه‌نگار

واگذاری خانه شهر به استانداری کرمان از سوی شورای ششم شهر، به این دلیل که ساختمان جدید استانداری درست در مجاورت این خانه احداث شده است، شاید اجتناب‌ناپذیر باشد، اما این اتفاق قطعا واجد یک نکتۀ منفی برای شورا است، چون با همۀ وعده‌های قبلی شورا هم‌خوانی ندارد و نشان می‌دهد به‌هرحال، این نهاد مردمی نتوانست خانه شهر که ثبت ملی شده را حفظ کند و بار سنگین امانت آن را بر دوش بگیرد.
در مورد استانداری اما ارزیابی متفاوتی دارم، چون این نهاد دولتی هنوز اعلام نکرده برای ادامۀ حیات اجتماعی این یادگار تاریخی و خاطره‌انگیز مردم کرمان چه برنامه‌ای در سر دارد؟ فعلا نمی‌توانم قضاوت مثبت یا منفی داشته باشم، هرچند معتقدم استانداری بدون هیچ عذری باید به‌طور جدی به سرنوشت این خانه بیاندیشد، و مانع تخریب آن بشود.
حالا که پس از سال‌ها بلاتکلیفی بار دیگر، ادامۀ حیات خانه شهر به‌صورت یک چالش جدید مطرح شده است، خوب است به ماجرای تاسیس این خانه، جایگاه آن و نقش مشارکت‌پذیری مردم هم اشاره‌ای بکنم. دست‌کم یک روایت می‌گوید زمانی که این خانه احداث شد، دارای چنان ویژگی‌هایی بود که برخی مقامات وقت به آن با دیدۀ تردید نگریستند، و این بنای باشکوه را بسیار بالاتر از کرمان می‌دانستند!
این خانه اما به‌مرور در یک سیر تاریخی که نیم قرن طول کشیده، در دل مردم جا باز کرده و اینک رویدادهای آن، با خاطرات مردم شهر گره خورده است. چند سال پیش اما ناگهان اعلام شد می‌خواهند تخریب‌اش کنند، که همه داستان بی‌پناهی آن را شنیده‌ایم، به‌طوری که اگر ایستادگی مردم نبود و میراث‌فرهنگی به‌موقع، آن را به ثبت ملی نمی‌رساند، حالا از این بنا، صرفا عکس‌های یادگاری و خاطرات‌اش را داشتیم، و دیگر هیچ…!
مرحوم محمد صنعتی در کتاب «رهگذار عمر» که در آن به شرح خاطرات‌اش پرداخته است، دربارۀ این خانه، نقل جالبی دارد که ذکر آن برای نسل امروز خالی از فایده نیست. او با اشاره به اوایل دهۀ پنجاه، از قول فتح‌الله معتمدی استاندار وقت کرمان می‌نویسد: «مرحوم هویدا که برای گشودن باب مبازرات انتخاباتی حزب به کرمان آمده بود، وقتی از ساختمان خانه شهر و تجهیزات آن دیدن می‌کرد، گفت: ‌این کلاه برای سری که دوختی، سنگین است. ساختمان خانه شهر شما با وضع شهر هماهنگی ندارد.
گفتم: آقای نخست‌وزیر باید این هماهنگی را ایجاد کرد. وقتی گنجعلی‌خان مجموعۀ ساختمانی خود را در این شهر بنا می‌کرد، شهر کرمان حتی یک خانۀ آجری نداشت، ولی امروز آن مجموعه جزو مفاخر معماری عصر ما است. نخست وزیر خنده‌ای کرد و فقط گفت: از دور پروازی تو خوشم می‌آید.
خانه شهر با کمک مردم تجهیز شد و پس از دایر شدن آن، انجمن شهر مقرر داشت همۀ مطالبات پیمانکاران تا استهلاک بدهی‌ها از طرف مردم (برای هر کنتور آب و برق ماهیانه ده ریال) تامین و پرداخت گردد».
مقصودم از ذکر این خرده روایت، صرف‌نظر از جنبه‌های هنری و معمارانۀ این بنا، توجه کردن به پیوندهای تاریخی و اجتماعی آن با کرمان است. این بنا که در زمان آغازین خود، بسیار مدرن و متفاوت بوده است، امروز بخشی از تاریخ و هویت این شهر را ساخته است. بنابراین درست نیست به‌خاطر یک تنگنایی که یقینا چاره‌پذیر هم هست، هویت خود را دور بریزیم. معتقدم به‌جای تغییر مالکیت آن، که مشکل فعلی این خانه نیست، مسئولان شهر، استانداری و میراث‌فرهنگی همت کنند، بیاندیشند و به فکر مقاوم‌سازی و مرمت آن باشند.

لینک کوتاه مطلب : https://kermaneno.ir/?p=105471
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.