وضعیت نامناسب کپرنشینان سیل زده در جنوب استان

سیل ابتدای فروردین زندگی را برای بسیاری از کپرنشینان جنوبی سخت کرده است.

برخی مسئولان از حذف کپرنشینی در کرمان خبر می‌دهند اما بروز سیل در رودبار جنوب و ریگان نشان داد هنوز بسیاری از مردم در کپرها و خانه‌های گلی زندگی می‌کنند.

اگر نگاهی به تیتر رسانه‌ها بیندازید تاکنون در جنوب کرمان بارها جشن پایان کپرنشینی گرفته شده و پس از پایان هر طرح احداث واحدهای مسکونی؛ مسئولان مربوطه تیترهای زیبایی از پایان محرومیت و کپرنشینی در شهرستان‌های جنوبی کرمان به خصوص در قلعه گنج و رودبار جنوب به رسانه‌ها داده‌اند.

هر چند اقدامات بسیاری برای کپرزدایی انجام شده اما مسلماً کپر نشینی در این مناطق به پایان نرسیده است.اما حقیقت ماجرا متأسفانه با شعارهایی که داده می‌شود فرسنگ‌ها فاصله دارد، نکته تأسف بار اینکه برخی از مسئولان مربوط به طرح کپرزدایی نیز وجود کپرها در جنوب کرمان را ناشی از فرهنگ مردم و تمایل شخصی به استفاده از این سازه‌های چوبی می‌دانند.

سیل ابتدای سال جاری خبرنگاران را به جنوب کرمان کشاند و همین جا مشخص شد بسیاری از روستاها هنوز کپر نشین هستند، با هم سری به برخی از روستاهای سیل زده جنوب کرمان می زنیم اینجا شهرستان رودبار جنوب است.

در شهر رودبار خبری از کپر نشینی نیست و برخی از مردم در حیات خانه‌هایشان برای استفاده از خنکی این سازه‌ها؛ کپر احداث کرده‌اند، در باغ‌های کشاورزی هم، زارعان برای فرار از گرمای طاقت فرسای جنوب کرمان اتاقک‌هایی ساخته‌اند اما به زهکلوت یکی از بخش‌های پر جمعیت این شهرستان سفر می‌کنیم در مرکز این بخش هم خبری از کپر نیست.

کافیست چند کیلومتر از مرکز شهر دور شوید به مرور روستاهایی با ۱۰ تا ۲۰ خانوار را می‌بینید که خانه‌هایشان از برگ درختان خرما ساخته شده است.

محرومیت هنوز هم در شهرستان‌های جنوبی استان کرمان موج می‌زند طبق آمار استانداری کرمان ۱۵ درصد مردم این استان زیر پوشش بهزیستی و کمیته امداد هستند که بخش قابل توجهی از آنها در شهرستان‌های جنوبی و شرقی استان زندگی می‌کنند.

روستاهایی از جنس سنگ و چوبو مردمانی قانع

شهرستان قلعه گنج نیز که از آن به عنوان پایلوت اقتصاد بومی در استان نام برده می‌شود هم از وجود کپر ها بی نصیب نمانده است، نمونه این روستاها «سوردر» است، این روستا در میانه جاده صولان – رمشک قرار دارد.

هر چند کپرها در دو روستای فوق هم خودنمایی می‌کنند اما سوردر که ده‌ها خانوار را در خود جای داده نمادی از این روستاهای کپری ست که از کمترین امکانات بهره می‌برد.راه رسیدن به روستا خاکی و مملو از سنگلاخ می‌باشد.

مردم محلی می‌گویند دو روستای «بن‌گرو» و «جهلدُر» هم کپری هستند و ده‌ها روستای دیگر نیز از این دست به خصوص در رمشک وجود دارد که کمتر دیده شده‌اند، در ذهنم این صحبت مسئولان بنیاد مسکن را مرور می‌کنم که کپرنشینی ناشی از فرهنگ و علاقه مردم به کپرهاست.

با همین ذهنیت وارد روستا می‌شوم.ده‌ها خانوار در این روستا زندگی می‌کنند خبری از کوچه و معبر و تأسیسات روستایی نیست، ده‌ها خانه که از برگ درختان خرما ساخته شده و در گوشه و کنار دیده می‌شوند، خبری از سرویس بهداشتی و حمام در خانه‌های کپری نیست.

لباس‌های مردم روستا محلی و همگی گویش خاص خود را دارند، داخل خانه‌ها اکثراً یک حصیر پهن شده و در بهترین حالت یک گلیم هم دیده می‌شود که اکثراً کار دست زنان روستاست.

کار مردم روستا بافت حصیر است و هیچ منبع درآمد دیگری ندارند درآمد هر خانوار از این راه حدود ۲۵۰ هزار تومان است و منبع اصلی رزقشان البته یارانه هاست.

اما نکته دیگر اینکه این روستا که قبلاً مرکز کشاورزی و دامداری بود حالا آب خوردن هم ندارد و در لابه لای کپرها تانکرهایی قرار گرفته که هر چند روز به صورت سیار آبرسانی می‌شوند.

کار مردم روستا ساخت سبد و حصیر است و هیچ منبع درآمد دیگری ندارند به هر خانه‌ای که سر بزنید زن‌ها در حال بافتن حصیر هستند، درآمد هر خانوار از این راه حدود ۲۵۰ هزار تومان است و منبع اصلی درآمدشان البته یارانه هاست.

خانوارها پر جمعیت هستند و اکثراً مردها بیکارند.به دلیل نبود هیچ منبع آبی در روستا نخلستان‌ها و کشاورزی مدت‌ها قبل از بین رفته است و حصیرها هم از گیاهی به نام «داز» که در اطراف روستا می روید بافته می‌شود.

حاج حسین پیرمردی ست که دور سرش پارچه‌ای پیچیده که کمتر گرما آزارش دهد، چهره اش آفتاب سوخته است و بر دستانش پینه روزهای کارگری دیده می‌شود، این ریش سفید روستا می‌گوید: مشکل اصلی مردم منطقه نداشتن شناسنامه است، بسیاری از مردم شناسنامه ندارند چون توان رفتن به شهر و گرفتن شناسنامه نداشتند و حالا بچه‌ها بزرگ شده‌اند و نمی‌توانند یارانه بگیرند.

امکانات اولیه زندگی نداریم

وی می‌گوید: راه روستا خاکی است و امکانات ما بسیار اندک، اگر کسی مریض شود باید از اهالی که موتورسیکلت دارند بخواهیم بیمار را سوار موتور ایژ کند و به اولین مرکز بهداشت برساند.منبع درآمد ما یارانه هاست و کارت‌هایمان را به برخی از مغازه دارها در شهر می‌دهیم و از آنها یک کیسه آراد یا برنج می‌گیریم.

این پیرمرد می‌افزاید: آب نداریم اگر آب بود زمین‌ها را آباد می‌کردیم و مثل گذشته چند مال (دام) می‌خریدیم و پرورش می‌دادیم، منبع درآمد ما یارانه هاست و کارت‌هایمان را به برخی از مغازه دارها در شهر می‌دهیم و از آنها یک کیسه آرد یا برنج می‌گیریم.

وی ادامه داد: روستای لالی کشته، روستای کپری، چاه ابراهیم نمونه‌هایی از این روستاها هستند در میان آنها روستاهای عشایری وضعیت بدتری دارند زیرا هیچ امکاناتی ندارند.

همه زندگی کپرنشینان را سیل برد

زن روستایی می‌گوید: خانه ما فقط یک کپر است و چند حصیر و پشتی و وسایل خواب. پسرانم بیکار هستند و امکانی برای کشاورزی و دامداری نداریم.

نامش زهرا است می‌افزاید: تا زمانی که یاد دارم در روستا زندگی کردم و هنوز به شهر نرفتم، مردم اینجا شغل می‌خواهند ما منبع درآمد نداریم و تمام زندگی مردم چند دام بود که از فروش شیر این دام‌ها زندگی را می‌گذراندیم که در روزهای ابتدایی سال جاری بعد از سیلاب به تپه‌های اطراف پناه بردیم و همین چند دام را هم آب برد و حالا نمی‌دانیم چه باید انجام دهیم.

وی گفت: هر خانوار حداکثر سه چهار دام داشت که حالا همان‌ها را هم از دست داده‌ایم.

وجود این روستاها ناشی از فقر اقتصادی، عدم وجود اشتغال، تداوم خشکسالی و عدم اجرای طرح‌های کپرزدایی است.وجود این کپر ها فقط به جنوب کرمان نیز خلاصه نمی‌شود و می‌توان ردپای کپرنشینی را در روستاهای شهرستان محروم ریگان در شرق استان نیز مشاهده کرد.

لینک کوتاه مطلب : https://kermaneno.ir/?p=48040
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.